
در اتاق بابا بزدم.لوکاس:بیا داخل.در باز کردم اروم طراحی هارو روی میز گذاشتم رفتم بیرون حتی سرشو از توی اون گوشی لعنتی بیرون نیاورد از بوی سیگارش سرفم گرفته بود مگه نمیدون مه حساسیت دارم؟خدایا اصلا به من احمیت نمیده از بس سرفه کردم که افتادم زمین همه دورم جمع شدن سرم داشت سیاهی میرفت که الیس با یه لیوان اب اومد طرفم ریخت توی دهنم.الیس:مری خوبی؟در حالی که تو بغلش بودم بهش نگاه کردم .مرینت:دستت طلا فرشته نجاتم بودی.لبخند زد از جام بلند شدم باهم رفتیم سمت اتاق.روی صندلی نشستم .الیس :حالت خوبه؟ بهتری؟مرینت:اره تو دیگه برو به کارات برس.سرشو تکون داد رفت بیرون به عکس مارسل که روی میزم بود نگاه کردم ای کاش الا اینجا بود بهم کمک میکرد کمتر درد بکشم.𝐴𝑑𝑟𝑖𝑛💚#الیا:این نقشه که عالیه فقط کی بره؟ادرین: من خودم میرم.کلویی:ولی اونا ترو میشناسن.ادرین:خوب گیریم میکنیم.نینو:حله بریم ادرس بیابیم.کارل:من برم خونه خستم با اجازه.ادرین:کارل دستت درد نکنه کمک بزرگی بود.کارل:خواهش میکنم کاری نکردم من دیگه برم فعلاً.تا دم در بدرقش کردیم بعدم هرکی برای طقیق رفت توی اتاق خودش ادرینا انگار قرار بود دنیارو بهش بدن سر پا نمی شناخت.از دست این دختر جلوی میز کامپیوتر نشستم تا ادرسی پیدا کنم............اه لعنتی اصلا نیست که.الیا:پیدا کردممممممم!همه از توی اتاقا اومدن بیرون به برگه که توی دست الیا بود خیره شدن.منم که شبیه گربه پریدم روش برگه گرفتم.الیا:ادرینننن لهم کرددددد بابا اههه.از روش بلند شدم .ادرین:عالی شددد.الان میرم نینو از پشت یقیه تیشرتمو چسبید که مانع شد من راه برم.نینو:داداش ساعت ۹ شبه کجا بری؟ادرین:اه راست میگیا پس برم بخوابم با اجازه.الیا:وا مگه عاشقی؟ادرین:چه ربتی داره میخوام قولمو عمی کنم همین با اجازه.رفتم تو اتاق درم بستم
خودمو روی تخت پرت کردم وای خدا انگار دنیارو بهم دادن میتونم به قولم عمل کنم .پشمامو ردی هم گذاشتم زیاد طول نکشید که دنیا تاریک شد....مارسل:ادرین ازت خیلی ممنونم اگه تو نری مرینت تو خطر بزرگی میفته ممنون....چشمامک باز کردم با یاد اوردن حرفای مارسل لبخند روی لبم اومد پقدر دلم براش تنگه به پرده کشیده شده نگاه کردم رنگش مشکی بود پایینش هاشیه های طلایی داشت.به ساعت دیواری روبه نگاه کردم اه تازه ساعت ۶ که از جام بلند پرده کنار دادم حالا چه کار کنم؟ خدایا مغزم عیب کرده به حمام نگاه کردم بعتره یه حمام برم نه؟ اره پریدم تو حمام تا تونستم خودمو شستم دیگه پوستم قرمز شده بود. اومدم بیرون سریع لباس پوشیدم موهامو خش کردم دوباره روی تخت ولو شدم تازه ساعت ۷ که اه اونا تا ساعت ۱۰ میخوابن .گوشی تو دستم گرفتم تا شاید زمان بگزه
ببخشی کمه چون شبا مامانم دعوام میکنه پیششم که خوابیدم که بد تر لایک کامن فراموش نشه کیوتتت بابای
گو بای فالو فالو
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییییییییییییییییی بودددددد •-•🥞🥛
ممنون
خیلی خارقالعاده بود
ممنون
بینظیرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر بود اجی جون😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕😻😻😻😻😻😻😻😻😻😻😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
اجو آدرین ع.ا.ش.ق شده؟😆😆😻😻❤❤
مرسی
هنوز نه😂
خیلی عالی بود
ممنون
عالی بود آجی
مسی اجو
فدات
عالی بود اجی❤👌
مرسی
بعدیییییی
چشمم
😊💜
عالی بود خیلی داستانت قشنگه
ممنون
عـــالـــی بود آجی جون
مرسی اجو
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
بعدییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی وای خدا رو داستانت کراشم ، سریع پارت بعدی رو بدهههههههههههههههههههه
مرسی قشنگم