
یک عدد داستان سمی با حضور اعضای بی تی اس و استری کیدز و ممد و حنا و پوریا پورسرخ و سایر هنرمندان خوب کشورمان😐🎃من اینو خیلی وقت پیش نوشته بودم ولی دیدم نیست😐🐈⬛

شبی ترسناک بود . باران به شیشه های پنجره وصلت میکرد و صدای تلق تولوق در میامد. آگوست دی اعظم سر بر آورد و گفت : هی جین هیونگ! این بارونا که میخورن به پنجره چرا صدای شلپ شولوپ نمیدن صدای تلق تولوق میدن؟ جین هیونگ نگاه عاقل اندر سفیهی به او انداخت و گفت:زیرا خداوند متعال به ما لطف فرموده و به دلیل کم آبی باران را با آبیاری قطره ای بر سر ما فرود می آورد نه با سطل:| (سوره ی هالووین با بنگتن آیه ی ۵:|) و این زمانی بود که جناب آگوست دی اعظم قانع تر از کل دوران زندگی اش شد:/ ناگهان صدای رعد و برق آمد و بعد هم صدای جیغ جیهوپ اعظم. آر اِم کبیر که سرش برای چندمین بار از جیغ های جیهوپ به درد می آمد گفت:

{میتوانی به گونه ای خودت را سرگرم سازی تا من گوش هایم را از دست ندهم؟} هوپی کمی اندیشید و سپس برای سرگرم کردن خودش رقصید:| (چیکن نودل سوپ محض رضای دخترو خودمو تو گل میپلکونم لتس جامپ باخ باخ بیر مَنَ باخ نه پیتام نومول دی ان ای:/} نامی سری از رضایت تکان داد و به خواندن ادامه ی کتاب《فلسفه ی رابطه ی انتگرال ها و فیزیولوژی آدم فضایی ها》مشغول شد. که ناگهان صدای زنگ در آمد و هوپی باز جیغ زد:/ دست جمعی رفتن دم در که ببینن کیه که با قیافه ی گریم شده ی پوریا پور سرخ مواجه شدن:/ (ودف:|) و در این مرحله هوپی غش کرد:/ پوریا پور سرخ لبخند درخشانی بر لب داشت اما وقتی دید هوپی غش کرد گفت:{سریع براش آب قند بیارید} جیمین پرسید:{قند چیه:|}

پوریا پور سرخ جواب داد:{همون شکر،شوگِر ، sugar} شوگا برگشت گفت :{من؟؟} پوریا هم گفت:{تو؟؟؟} شوگا پرسید:{ آب شکر چجوری درست میشه؟} پوریا هم گفت باید شکرو بندازی تو آب تا حل بشه .شوگا هم با عزم راسخ گفت:{من برا جیهوپ هر کاری میکنم} و رفت خودشو انداخت تو استخر:/ (چون اسم شوگا بر گرفته از شوگِر به معنی شکره} جینم رفت نجاتش بده و بقیه هم جیهوپو به هوش آوردن:/ جین شوگا رو نجات داد و برد پیش پوریا . شوگام به پوریا گفت:{هر کاری کردم حل نشدم:|) یهو زنگ در به صدا در اومد و بقیه مهمونا وارد شدن: ممدرضا گلزار،نسرین مقانلو،آریا عظیمی نژاد،احسان علیخانی،رویا نونهالی، فلیکس و هیونجین و اِبی:/ و مهمونای افتخاری ممد و حنا

همه دور هم جمع شدن آریا و شوگا داشتن با هم حرف میزدن جیمین داشت از رویا نونهالی انتقاد میکرد که چرا همش زنگ قرمز میزنه جین و ممدرضا گلزارم رفیق فاب هم بودن تهیونگ و کوکی و فلیکس و هیونجینم داشتن در مورد مد و فشن حرف میزدن احسان علیخانی هم داشت هوپیو آروم میکرد حنا و ممدم داشتن در مورد تستچی گفت و گو میکردن:/ یهو اِبی زد زیر آواز و خوند : خانم گل آی خانم گللل برام سخته تحمللل قدمات روی چشماممم بیا به این وررر پللللل کوکی آرومش کرد و گفت پدر من تو دیگه بسه هر چقد خوندی توروخدا ول کن مردی از بس خوندی یهو هیونجین سوالی پرسید که جمعیت را به سکوت فرو برد:{چرا خودت نمیری اون ور پل هی به خانم گل میگی بیاد اینور؟} و در همین لحظه اِبی بخاطر اینکه کل آهنگ و شهرتش زیر سوال رفته بود سکته کرد:/ و همه باهم دسته جمعی رفتن بیمارستان و دیدن یه پرستاری خوشگل و با محبت هم سفرشون شده بود دنبالشون میومد:/ که پرستاره گفت شما اومدین عیادت یا چشم چرونی؟ تهیونگم نه گذاشت و نه برداشت گفت : دختره متوهم من دارم اون سِرُمو نگاه میکنم نه تو رو دختره م شکست عشقی خورد:|

رسیدن بیمارستان و اِبی رو بردن اورژانس بقیه م رفتن رو صندلیای انتظار بشینن دیدن جا نمیشن:/ احسان علیخانیم خیلی دوست داشت جوو شبیه برنامه ی ماه عسل کنه که بقیه خرابش میکردن:/ خلاصه نامی رفت از تو صندوق عقب ماشین یه فرش آورد پهن کرد و بساط جوجه و قلیونم برپا کرد و بیمارستان شد پیک نیک :/ گفتم بهتون که اون روز هالووین بود دیگه نگفتم؟ خب اگه نگفتم الان میگم:اون روز هالووین بود:/ یهو از دریچه های هواکش بیمارستان یه صدایی اومد . هوپی و جین و فلیکس و خانم نونهالی و حنا غش کردن:| یهو از تو دریچه ی کولر سیامک انصاری اومد بیرون و گفت :{سلام سیامک انصاری هستم! بایا کن} و رفت:| خلاصه یکم گذشت و اونایی که غش کردن به هوش اومدن . از قضا همه پرستارای اون بیمارستان رو ته ته کراش زده بودن:/ جمیعا با هم هاااا. بعد یهو یه دختره از جلو تهیونگ رد شد و گفت :{من جذابم نمیتونی منو نبینی:/) تهیونگ استغفراللهی گفت و رفت برا خودش دلستر بگیره

رفت تو کافه ی بیمارستان گفت دلستر میخواستم. صاحب مغازه م برگشت گفت :{لیموشو بدم هلوشو بدم کدومو بدم؟}:| یه پیرمرده که کنار مغازه نشسته بود گفت همه شو بده:/ تهیونگم گفت نه نه همه شو نده ولی دیگه دیر شده بود و مغازه دار همه شو داده بود:| نوشدارو بعد مرگ سهراب به درد نمیخوره که:/ ته ته ی قصه ی ما پول نقد نداشت که پول اون همه دلسترو بده که یهو دوباره سیامک انصاری از تو کولر در اومد و گفت:{بایا کن} و رفت:/ که ناگهان پوریای نجات یعنی همون پوریا پور سرخ در قالب فرشته نجات اومد و فریاد زد:{اِبی به هوش اومددددد} و این گونه بود که بی تی اس و استری کیدز و ممد و حنا جان یک خواننده ی محبوب و مردمی را نجات دادند:/
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محتوای خوابای من
وای دارم گریه میکنم اون قدری که خنندیدم
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
جرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
بازم از اینا بساز خیلی سمه آفرین👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
موفق باشی💜💖💙😍 ❤😁👏🥺🍓
اصا عالی👌😂
مرسی صغرا گاو😀🐄
خواهش راستی به جین سلام برسون زن جین😐😂
بله چشم
خیلی سم بود ممنون
قربانت
جررررررر خدااااااااا🤣
نخ و سوزن بدم؟
یس پلیز
🪡بیا
تنکس
جعررررر😂😂😂
عالی ترین بوود👌👏😂
ممنان مین یونجی😀
تو خواهر یونگی ای؟ 😀🍻
خیر بنده زنشون هستم 😊😂
جررررررررررررر
نخ سوزن بده پا ره شدمم
🪡بیا
یا اگوست دی اعظمممممم
چطوری این اومد توذهنت؟؟؟؟
سرطان بودددددددد
وای خدا جر خوردم ششصد تیکه شدم بهبه هفت جد بنگتن😆😆😆😆😆😆😂😂😂😂😂😂
ایده ش مال یکی از خوابام بود(˵ ͡° ͜ʖ ͡°˵)
بیا بدوزمت😔🤲🏻
دمت گرم نخ سوزنامون تموم شده
عجب خوابایی میبینی ماشالا
برا ما هم بفرست😂