میخوام یه داستان از تهیونگ بنویسم:)

خب داستانی که میخوام بنویسم همونطور که تو عنوانه تست نوشتم راجبه تهیونگه.و طبقه معموللللللله همیشگی شخصیته مقابله تهیونگ ، ا.ت یا همون کسی که داره داستان میخونه میباشد🌸

خلاصه ی داستان اینجوریه که ا.ت و تهیونگ تو دورانه دبیرستان رفیق صمیمی بودن.اما هر چی بزرگو بزرگتر میشدن رابطشون کم رنگ تر میشد،تا جایی که کم کم انگار همو فراموش کردن و دیگه سراغه همو نمیگرفتن😐🦋

چندین سال بعد وقتی کیم تهیونگه ما داشت دفتر خاطراتش رو چک میکرد و خاطراته گران بهاشو زنده میکرد چشمش به شماره ی ا.ت خانوم افتاد😀🍁

خعب. اگه دوس داری که ببینی ادامه ی داستان چی میشه: (ما را فالو بُنما😁💗) بوس بوس😐☠️

عاح فک میکردم شیش اسلاید کافی باشه😐 زیاد اومد😀✨

اوممممم😗🍓 خب چی میخوای برو بیرون دیگه😐🍒 نه صب کن☝️ برو نتیجه😁🍡