Do not forget to like and comment
در باز کردم کارل که روی صندلی نشسته بود یک جوری بلند شد که همه خشک شدن بچه ها به این کارای من عادت کردن ولی کارل تازه ۴ ماه که داریم باهم کار میکنیم طبیعیه خوب.کارل:هوی گاوی چرا همچین در باز میکنی؟ادرین: چیه من که عادی باز کردم!تو هنوز عادت نکردی.دوباره نشست کلشو برد تو لبتاب.کارل:حالایکم مراعات کن تا عادت کنم رئیس..! اهی کشیدم .ادرین:هنوز چیزی دست گیرتون نشده؟لوکا:فقط فهمیدیم این ایمیل خود باند نیست احتمالا برای رئیس شون باشه.ادرین:این که خیلی خوبه.کارل:نه شاید برای یکی از افراد اون باند باشه یا مال بچه رئیسش کسی چه میدونه .ادرین:یعنی الاً خوردیم به در بنبست نه.الیا:دقیقاً ولی نمیشه بی احتیاتی کرد باید اروم جلو بریم .ادرین:کارل تو این لبتاب بگیر ببر فردا تو سازمان میبینیمت تا اون موقع یکم بیشتر روش کار کن مرخصی.کارل:باشه پس من دیگه برم.(یک سری نکته ادرین شون باهم زندگی میکنن باشه ) کارل رفت منم پریدم تو اتاقم اب باز کردم تا وان پرشه لباسی که میخواستم به پوشم در اوردم حوله گرفتم رفتم تو حمام.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
داستانتـ.. بهترین داستانیه ک خوندم خیلی خیلی دوسش دارم ممنون خیلی خیلی ممنون بابت همچین داستانیـ... دوسش دارم!..
عالی اجی ببخشید دیر دیدم کلا امروز نیومدم تستچی
ایبی نداره بابا
بینظیررررررررررررررررررررررررررررر بود اجی جون😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘😘😘😘😘😆😆😆😆😆😆😆😻😻😻😻😻😻😻❤❤❤❤❤❤❤💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
مرسی
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالی بود عزیزم
مرسیی
عالی بود
مرسی
عالی فالویی بفالو
مرسی
عالی بود آجی جون
آجی تستام منتشر نمیشه چع کنم پارت ۱۶ داستانمو تو نظرسنجی گذاشتم.......
باشه اجی
خیلی داستانت قشنگه
پارت بعدی رو کی میزاری
مرسی عزیزم
امروز میزارم
خواهش میکنم
ممنونم
فوقالعاده بود
مرسییی
اجی عالی عالی عالی عالی عالی عالی
مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی