صدای خاموش 😍😍1

بچها وقتی مینویسم مرینت گفت یعنی باز زبان اشاره 🙂 باشه چون اونجوری سخت میشه 😶😶😶

از زبا مرینت : به مامانم گفتم : من نمیخوام برم مدرسه منو مسخره ممکنه بکنن گفت : نه نمیکنن راستی ادرینا هم اونجاست درجا کیفم برداشتم و گفتم امدم مامانم گفت : بریم ☺☺ ( صفحه قبل مهم بود ^_^) رفتیم مدرسه من نشستم پیشه ادرینا زنگ نفریح یه پسر اومد گفت : پس تو نمیشنوی به علامت نه سرم رو تکن دادم بعد گفتم : منو تو میتونیم دوست باشیم ( همون صدای خاموش رو میگم *_*) گفت : چی برو با اسباب بازی هات بازی کن بچه ننه 😠 بعد منو انداخت تو حوض ( تو مدرسشون حوض دارند ) منم گریه کردم اون اصلا توجهی نکرد و همراه دوستاش رفت منم گریه کردم یهو ادرینا اومد گفت : داداشی بد به مامان میگم اون پسره که به نظر داداش ادرینا بود اومد ادرینا رو زد و موهاش رو کشید سمت خودش و گفت : بگی از ساختمون میندازمت یا میزنمت بهد چک زد بهش منم سعریع مثل جت دویدم سمتش دیدیم بیهوشه وای رفتم با ناظر گفتم : اون به خانوادش گفت و خاله امیلی ادرینا رو برد لیمارستان ازش خواستم منم ببره اونم قبول کرد منم بقلش کردم رفتیم بیمارستان دکتر گفت : به نظر ضربه محکمی دیده بعد گفت : خانم کوجولو تو دیدی چی با سر گفتم اره گفت میشع بگی منم گفتم گفت : تو نمیتونی بشنوی یا حرف بزنه منم فقط نگاه میکردم با زبان اشاره بهم گفت گفتم بله گفت اه ممنون بعد به خاله امیلی گفت : دهترتون فلج شده 😥 ولی خوشبختانه اینم بعد از چند ماه خوب میشه بعد خاله اینارو با زبان اشاره به من گفت ( امیلی هم زبان اشاره بلده ها 🐐🐐 عکس اسلاید امیلی ^_^ )

خب چطور بود 🦁🦁 نظر بدین

راستی اگه منو فالو کنید فالو میشید اگه لایک کنید همه تستاتون لایک میزنم اگه شما هر کاری برای پروفایلم انجام بدین منم انجام میدم ببخشبد کن نکشتم اخه الان درس دارم 🐃🐃🐃