فردا صبح ....
جیمین و النا و اِما مجبور شدن برم کمپانی
الیکا هم خونه موند و رفت یکم خرید کرد
النا و جونگکوک با هم رفتن اِما و تهیونگ و جیمین هم با هم رفتن
رسیدن کمپانی و دوباره تمرین کردن
تا ساعت ۲ ظهر تمرین کردن جونگکوک النا رو رسوند خونه تهیونگ هم اِما رو رسوند جیمین چون کار داشت نتونست بیاد
النا و اِما رفتن خونه و بعد هم با الیکا رفتن بیرون
به خواسته الیکا رفتن اول هات چاکلت خوردن چون الیکا عاشق هات چاکلته😁😂
بعد هم رفتن خرید😍
ساعت 6 بعد از ظهر از کمپانی زنگ زدن
بانگشیهیوک : سلام ، شما برای هفته دیگه روز دوشنبه ، سه شنبه و چهارشنبه بازم کنسرت دارین و باید از فردا سخت تمرین کنین
النا : سلام چشم 😞
النا خیلییی ناراحت شد چون خواهرش الیکا تازه اومده بود و دوست داشت پیشش باشه ولی بخاطر کنسرت ها باید با اِما میرفت و تمرین می کرد 🥺😐
النا به اِما گفت ، اِما مثل النا همین حس و داشت ولی به الیکا نگفتن و به خریدشون ادامه دادن
وسط پاساژ الیکا دوستش آنا رو میبینه 😳
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
😁🌹
💕💕
عالیییییییی
خوب نبود...
عالییییییییییییییی بود😁
مرسییییییییییییی دردتتتتت😍😍💞💞💞💞💞💞💞💞
عالی فوق العاده
فداتتت
عالییی
مرسیی جیگر 💞
خیلیییییییییییییی عالییییییییییییی
مرسییییییییی
عالی عالی عالی
مرسیی فدات
عالیییی بود
مرسی دردت
عالیییی
عشق خودمی
عالی
مرسیی عشق مننننن💕💕