ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن
مرینت:گفتم من میخوام کنار پنجره بشینم…شما از اونجا بلند شو هیچ حرفی نمیزد.انگار دارم با دیوار صحبت میکنم هنوز سر پا ایستاده بودم.اینبار دهنم رو باز کردم با صدای بلند:من گفتم… با عصبانیت حرفم رو قطع کرد:شنیدم چی گفتی…کنار پنجره بشینی پایین رو میبینی می ترسی…بشین سرجات حرف اضافه هم نزن…من حوصله ی لجبازی های یه دختر بچه رو ندارم… با اخم نگاهش میکردم وبا حرص پام رو زمین کوبیدم… مهماندار:ا…خانوم شما که هنوز سرپایید بفرمایید بشینید الان هواپیما صعود میکنه… شونه هام رو گرفت و من رو وادار به نشستن کرد…سرگرد پوزخند میزد…اه…ازهمین اول باختم…اما نه کلی کار دارم با این جناب سرگرد…مردک یخی…روزنامه واسه من میخونه اه…حوصله ام سررفت…آخی بغل دستیمون چه دختر خوشگلی داره …یه دختر 10،11ماهه کوچولو با موهای دوگوشی…ای جونم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
27 لایک
عالیییییییییی
مرسی
عالیه
پارت بعدی پلیز
مرسی
امروز ۴ تا تست ساختم دیگه نمیتونم فردا میزارم
تنکص
گذاشتم....
تنکص
عالی بود
مرسی 💖
خواهش