بدگرل پارت ۸

و رفتیم خونه. و خوابیدم از زبان لی صبح بیدار شدم خواستم برم آب بخورم که محکم افتادم رو رز رز: هییییی لی: ببخشید رز:باشه که ساعت رو نگاه کردم رز: دخترا پاشید بریدخونه هاتون لی: رفتم چمدونم رو آماده کنم و همه وسایلم رو بردارم . جویی:. باشه یکم دیگه بزار بخوابم ( نکته مدرسه تعطیله ) رزان: خااااااا. خمخخخخخدچخموووو ورز با پالشت. میکوبه تو سر. رزان ( بیچاره رزان ) رزان : چی. چیشده رز: پاشو وسایلتون جم کن. زودباششش رزان : باشه رزان رفتم همه وسایلم رو برداشتم جویی هم رفت وسایلش رو جمع کنه همه وسایلمون رو جم کردیم رز:, دلم براتون تنگ میشه خدافظ جویی: اگه تنگ میشه بمونیم رز: نخیر سوعاسفاده گر و رفتن و رز هم رفت.تو

رز : رفتم تو خیلی خونه کثیف بود پس زنگ زدم.که یه تمیز کار بیارن مسعوله : بله بفرمایید. رز: یه تمیز کار میخواستم مسلوعه. :. الان میفرستم رز: آدرس هم دادم رز: چند دقیقه بعد. دیدم یه نفر اومد و خونه رو تمیز کرد و بهش پول دادم و رفت

از زبان جویی: رفتم خونه ب/ا : کجا بودی این همه مدت جویی : خونه دوستام ب/ ا : پس گمشو همونجا من دختری به اسم جویی ندارم و بعد پرتم کرد بیرون

هر چی در زدم باز نکرد پس پشت در یه پتو انداختن خوابیدم