اولین داستانم هست قبلا یک داستان نوشتم منتشر نشد امیدوارم این یکی منتشر بشه🙏 #سرنوشتp¹
(این پارت رو کم مینویسم تا قلقش دستم بیاد).....معرفی:خوب در کل زندگی مرینت و آدرین با هم جا به جا شده یعنی الان پدر مادر مرینت گابریل و امیلی هستن و پدر و مادر آدرین تام و سابین هستن. از زبان مرینت: من مرینت آگراست هستم ۱۵ سالمه پدرم طراح مد هست تو ۱۴ سالکی مادرم رو از دست دادم من منطقی رفتار میکنم و خونسردم من از طراحی خوشم میاد درست مثل پدرم (تا حالا به این نکته دقت کرده بودید؟) من توی خونه درس میخونم از وقتی مادرم مرد دیگه پدرم مثل سابق نیست و به من اجازه نمیده برم بیرون من زیاد صحبت نمیکنم به تنهایی عادت کردم و نمیتونم با دیگران به خوبی ارتباط برقرار کنم خلاصه کم کم خودت میفهمید اخلاقم چطوریه...
#سرنوشت p²
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
اسماشون رو عوض نکن همین مرینت ادرین خوبه
عالی بود
شاید منو نشناسی ولی من با بدبختی اکانتت رو پیدا کردم
اسمت چیه؟
شاید من یخمک محفل سری باشم ناری جانم🤫
چی😱اصلا خشکم زد چطور ممکنه🥶😱
چی کارم داری؟راستی چرا از ضحا اکانتم رو نگرفتی😶
چی😱اصلا خشکم زد چطور ممکنه🥶😱
یعنی چی😐
چطور ممکنه؟😐
راستی چرا از ضحا اکانتم رو نگرفتی😶
باهام لج گرفته نداد😐
خوب چکار داشتی
یعنی چی😐
چطور ممکنه؟😐
بی مزه😑
بی مزه😑
اره همه میگن😐
آقا جوری میگی چیکار داشتی مگه چیکار میتونم داشته باشم نشستم پشت لپ تاب دارم به در نگاه میکنم😐
هیچی گفتم بیام یه حالی احوالی بپرسم 😐
یعنی داری میگی داشتی دنبالم میگشتی که احوال پرسی کنی آخه منطقیه؟😐تو گفتی و منم باور کردم
چیه اگه پروفایلتو پیدا نمیکردم میرفتم به یه نفر که اسمش مثلا هست میگفتم سلام روژان؟!😐
من که نفهمیدم ولی باش
میشه پارت بعدی رو بزاری
داستانت خیلی خوبه
دیروز گذاشتم
واوووووو جالبه😇
ممنون😍😍😍
عالی بود خیلی کنجکاو شدم درمورد داستانت😁
خیلی خوشحالم که خوشت اومد❤😚