اول بالا رو بخون
کریس:فقط لیدی باگ اونجا بود بهش گفتم وقت تمرین تموم شده؟ گفت نه گفتم پس چرا هیچ کس اینجا نیست گفت من فرستادمشون برن گفتم پس منم باید برم😁😁گفت تو هیج جا نمیری 😞😞گفتم چرا گفت چون تو هنوز تمرینت کامل نشده گفتم من الان واقاً نیازمند یک حموم هستم گفت بعد تمرین هر کاری خواستی بکن گفتم باشه🙁🙁بعد دوباره شروع کرد تمرین کردن با من(البته من با اون تمرین میکردم) میتونستم پا به پاش راه بیام ولی انگار جدی بود چون اگه جاخالی نمیدادم مشت هاش بهم برخورد میکرد منم فقط جاخالی میدادم یعنی اصلاً فرصت خاروندن سر هم نداشتم تمرین ما تا زمان مقرر شده ادامه داشت بعد هم رفت منم رفتم پرورشگاه
عالی
ممنون
عالی بود
ممنون
خیلی قشنگ بود شاید الان با هم نباشن ولی من شیپشون میزنم
حالا حالا ها بهم دیگه نمیرسن
اینو چیدونم ولی شیپشون زدم یه دعوا دقیقا لبریز رسیدن به همدیگه راه بنداز خود ازاری دارم
اتفاقا عمین فکر رو داشتم ولی میزارم بزای وسط ها تست هرچی طولانی تر بهتر
اره اینجوری قشنگ میشه