
بــه نام او پارت دوازدهم پر و پیمون تر از قبلی جهت جبران🔥💖پارت بعد از این، یکم عجیب و گنگه اگه نمیخای از دستش بدی زودی فالو کن کیوتی🔮😘 بریم برای داستانـمون
آنچه گذشت♡کم کم چشماش گرم شد و کنار هم خوابیدیم گرچه که من خوابم نمیبرد🎐🥰... ♡
صبح روز بعد.... 💖 (جونگکوک):ا/ت... ا/ت بلند شو نزدیک ظهره (ا/ت):هوووم🤧😮💨چی شده؟؟ (جونگکوک):لنگ ظهر شده😂پاشووو خرسی من _آروم چشمام رو مالش دادم و با چشم های نیمه وا نیم نگاهی بهش انداختم، ی لیوان پرحرارت که به نظر محتواش قهوه بود در دست داشت (ا/ت):سر ظهرو قهوه😂😂؟؟ (جونگکوک):حالا😇 (جونگکوک):پاشو ببین برات صبحونه سوکجین پز اوردم😁😂 (ا/ت):اوه مای گااد سوکجینـی🤣باشه باشه _نشستم، کمی خودمو کش دادم و چشمک ریزی به بانی هدیه کردم بعد انجام روتین صبحگاهی روی صندلی ی میز توی اتاق نشستم و جونگکوک ظرف صبحونم رو برام اورد همینطور که با آرامش خاصی لیوان قهوه اش رو هم میزد با نیروی چشماش سعی در آب کردن من داشت🥲🥺
...(ا/ت):میشه بهم خیره نشی؟خجالت می کشم🥺❤️ (جونگکوک):چرا اخـه...آدم که نباید این فرشته زیبایی رو از دست بده😌 (ا/ت):😅😅😅😮💨 (جونگکوک):راستی...به پسرا ی چیزایی گفتم و قراره امروز یکم فارسی یادشون بدی ی کوشولو... (ا/ت):یاحححح جی کی (جونگکوک):چی شده؟ (ا/ت):هیچی خجالت میکشم🥺 (ا/ت):اخخیییش که مثل خودم جذاب خجالتی هستی😍❤🔥بدو بخور بریم (جین از بیرون): یاااااح جونگکوکا پس ا/ت چی شد؟؟؟ همه چی اماده هستا!! (جونگکوک):آمدیم😂 (ا/ت): صبر کن ببینم چه خبره؟؟ ...
(جونگکوک):بخور دیگه چقدر نق میزنی😂❤️ (ا/ت): اممممم ساعت چنده؟ _جونگکوک نگاهی به ساعت مچیش انداختو گفت.... (جونگکوک):ساعت 10:36 دقیقه و 7 ثانیه😂😂😂 _کمی خندیدم و صبحونم رو سر سری خوردم... (ا/ت با عجله):خب نگفتی چه نقشه ای برام کشیدی آقای چان (جونگکوک):قراره دبیر فارسی بتص شی😍😂 (ا/ت):😳😳 _....بدون اینکه بزاره چیزی بگم دستم رو کشید و کشون کشون برد توی هال (ا/ت): ااااا سلام به همگی😄😅 (بتص):سلاممم صبح بخیر خانم! _ی نگاهی به دور برم انداختم...تخته... ماژیک و...همه چی آماده بود واقعا شوکه شدم... عجبا😑 _خلاصه که از 11 و اندی تا 14 ظهر که وقت ناهار بود تدریس کردم و خیلی خوش گذشت دم دمای ناهار رفتم سر میز نشستم پسرا هم با شور و شوقی که از زبان فارسی داشتن امدن سر میز❤️
_بعد از ناهاره... دور هم جمعیم😅 و قراره چراغ قرمز سبز بازی کنیم بین اون همه پسر خجالت میکشیدم اما خب.... *هوووو نفس عمیق تو میتونی امتیاز بیاری* دور اول و دوم گذشت و من امتیازی نیاوردم😑🥲 *خب پسرن دیگه چه میشه کرد...* دور سوم نوبت من شد که برم به عنوان راهنما واستم😂..... در لحظات اخر جونگکوک و تهیونگی نزدیک عروسک آرمیونی بودن که قرار بود کش برن(ون/وان) منم با سرعت قرمز سبز اعلام میکردم و باهم می خندیدیم جو بسی سنگین بود تا اینکه..... 😂 جونگکوک خیر سرش عروسک رو قاپید حالا من بدو اون فرار🤣 ولی خب... 😜نزاشتم در بره و سر مبارک رو در دست گرفتم..... جونگکوکی جوری با ذوق میخندید که چشماش بسته شده بود (جونگکوک):ا/ت ولممم کن تسلیممم🤣🤣🤣 (ا/ت):اول اون عروسکو بده جناب... (پسرا): 😂😂😂 _همینطور که عروسک رو میداد بالا به فارسی گفت... عاشگتم ا/ت (ا/ت) 😍😍😍منم همینطور (شوگا):بسه بسه بریم راند بعدی😂
_از شانس من راند بعد جونگکوک راهنما بود قلبمممم دیگه چیزی ازش نمونده امده تو حلقم😂🥲 نمیدونم چرا ولی استرس زیاده خبـ..... استارت! لحظات نهایی بود که بنده و شوگا خزان خزان به عروسک رسیدیم گرچه جیمین هم نزدیک بود... جونگکوک چشم در چشمم انداخت و بهم زل زد... نمیدونم چرا ولی باعث شد عزمم رو جزم کنم و به سمت عروسک برم🤥🥺 چنگی به عروسک زدمو ورش داشتم اما جونگکوک عین رعد و برق واکنش داد و منو گرفت جوری منو توی بغلش جمع کرد که ناخواسته جیغ میزدم (بتص):فایتینگگگگ😂 (جونگکوک):یاح ببین کی اینجاس (ا/ت):باشه باشه توام بردی🤣
~بعد از پایان دورها من با یک امتیاز مشترکا با نامی ته جدول بودیم و می بایست اخر هفته ی بعد اعضا رو دعوت می کردیم😅😅 حدود ساعت 16 بود که به همراه جونگکوک خوابگاه رو به مقصد گشت و گذار ترک کردیم... هعی شکرت... بعد کلی بازی و تفریح،کافه، پارک و سینما به علاوه گشت در شهر ساعت 11 شب منو به خونه شخصیش برد (جونگکوک):دادام اینم خونه خودت وسایلت هم اینجاست فقط کافیه پیداشون کنی اینجا رو خونه خودت بدون🥰 (ا/ت): واییییی ممنون😍تو خیلی مهربونی🥲😇 (جونگکوک):از تو بیشتر نمیشه خب من برم توام استراحت کن سعی میکنم روزی ی بار بهت سر بزنم❤️ (ا/ت):همین هم از سرم زیاده لطف میکنی... خسته نباشی... (جونگکوک) خب من برم...(سپس به فارسی) خداحافظ.... (ا/ت):👋🏻👋🏻☺️ _.... هوف... روز عجیبی بود عکس های زیادی تو گوشی جدیدی که جونگکوک برام خریده هست یک روز فکرشم نمیکردم این همه باهاش عکس بگیرم😄 لباس خواب پوشیدم... روی مبل نشستم و ورق زنان عکس ها رو نگاه میکردم......... 😴😴😴(خوابید)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اجو عالی بوددددددد
مرسییی🍊😘☺️
اوخیییی خیلی گشنگ بود😍😍😍
مرسی آجی کیوت خودم💜🔮
عالییییییییی
مرسی کیوتیییی💕
عالللیییی بببووووووددددددد پاررتت بععدو تورووخدااا زوود بزاااااارررر ☺😊😘
چشم حتما نپص مرسی که هستی