10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Miracles انتشار: 3 سال پیش 337 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
از زبان مرینت:همه ی کار هارو انجام دادیم😀 فیلمبردار گفت ساعت4 تا ساعت عروسی باید پیشش باشیم😭قرار خسته و کوفته بریم تالار😭همه رفتن خونه،من و آدرین هم باهم بیرون بودیم. آدرین گفت:مرینت میخوام یک جایی ببرمت😘 گفتم:کجا؟گفت:بیا میبینی😘رفتیم جلوی یک عمارت که باغ داشت😍(عکس اسلاید) گفتم:اینجا عمارت کیه؟گفت:عمارت ما دیگه😁گفتم:چ.چ.چی😨 گفت:آره عمارت ماست خونه ای که قراره توش زندگی کنیم🙂
فردا صبح)از زبان مرینت:داشتم خواب خوبی میدیدم که مریلا داد زد: آبجی پاشو🤪🤪 پریدم هوا گفتم:چی شده چه خبره؟😨😨گفت:پاشو بریم آرایشگاه،آقا داماد رفته سلمونی ما دخترا هم با هم باید بریم😆 گفتم:آقا داماد کیه؟چراباید بریم آرایشگاه؟گفت:آبجی یادت رفته،عروسی عمه نیست که عروسی تو هست بدو آماده شو بریم آرایشگاه داماد آماده میشه بعد تو نه!!گفتم:واییی چرا زودتر نگفتی برو آماده شو نذاشتی آماده بشم که😡 «قیافه ی مریلا 👈🤭😡😑»(نویسنده:وای الان اینجا مرینت مثل ییلدیز توی ستاره ی شمالی شده😂)آماده شدیم با مامان،مامان آدرین،آدرینا،مریلا،رز،آلیا،جولیکارفتیم آرایشگاه بقیه ی دختر ها هم آمدن😁 من استرس داشتم اگر آدرین بگه نه سکته میکنم.هم خودم هم بچه هام م.ی.م.ی.ر.ن🥵😭به مامانم گفتم:مامان مامان لباس عروس رو آوردیم واییی مریلاتاج را آوردی آلیا فیلم بردار کی میاد😥😥 آدرینا آمد پیشم گفت:ز.ن داداش عزیزم آروم باش داداشم من اگر100سال هم بگذره وایمیسه تا فیلم بردار بیاد🙂🤭😑 گفتم:باشه آرومم آرومم🥵(پیشه آدرین اصلا نمیریم چون آنقدر لیلکس هست که نگو😑😑😑خدا مرینت بگه نه من بخندم🤲🤲)
آرایش کردن منو موهام را درست کردن😍 البته فقط حال دادن موهام باز هست🙃لباسمو پوشیدم🙃همه قربونصدقم رفتن🤭زنگ آرایشگاه زدن فیلمبردار آمده بود در را باز کردم آمدن داخل،سلام گفتم،گفتن:ما با آقای آگراست آمدیم ایشون پایین هستن🙂 ایشون زنگ را میزنن شما ناز میکنید باز نمیکنید یکم اسرار کردن باز کنید🙃 گفتم:چشم🤭(نویسنده: بدبخت آدرین مرینت ناز کنه بد ناز میکنه بد😂🤣)یک،دو،سه شروع، زنگ در را زدن من رفتم از تو آیفون جواب دادم گفتم:بله؟گفت: سلام بانو درو باز کن🙂گفتم:نه نمیکنم😌گفت:باز کن🙁 گفتم:نه گفت:بزاردیگه🥺🥺 گفتم:بیا🙂 آمد داخل همینطوری داشت نگاهم میکرد گفت:چه خوشگل شدی پرنسس من😍
آرایش کردن منو موهام را درست کردن😍 البته فقط حال دادن موهام باز هست🙃لباسمو پوشیدم🙃همه قربونصدقم رفتن🤭زنگ آرایشگاه زدن فیلمبردار آمده بود در را باز کردم آمدن داخل،سلام گفتم،گفتن:ما با آقای آگراست آمدیم ایشون پایین هستن🙂 ایشون زنگ را میزنن شما ناز میکنید باز نمیکنید یکم اسرار کردن باز کنید🙃 گفتم:چشم🤭(نویسنده: بدبخت آدرین مرینت ناز کنه بد ناز میکنه بد😂🤣)یک،دو،سه شروع، زنگ در را زدن من رفتم از تو آیفون جواب دادم گفتم:بله؟گفت: سلام بانو درو باز کن🙂گفتم:نه نمیکنم😌گفت:باز کن🙁 گفتم:نه گفت:بزاردیگه🥺🥺 گفتم:بیا🙂 آمد داخل همینطوری داشت نگاهم میکرد گفت:چه خوشگل شدی پرنسس من😍
گفتم: شما هم شاهزاده ی من😍 فیلمبردار به نشانه ی برید پایین دستش رانشان داد ما هم رفتیم پایین آدرین یکم اخم کرده بود داشت رانندگی میکرد فیلمبردار هم پشت ما با ماشین میومدن دنبال ما به آدرین گفتم:تو قشنگ ترین روزمون اخم نکن ع.ش.ق.م🥺 گفت:باشه عزیزم ولی نباید از پل ی آرایشگاه میومدی پایین به خود فشار نیار،باشه🥺 گفتم:باشه عزیزم🙂رفتیم شانزلیزه😍(عکس اسلاید شانزلیزه😘)(4ساعت بعداز عکاسی خسته کننده🥵)از زبان آدرین: مرینت بهم گفت: آدرین مردم از خستگی،الان واقعا درکت میکنم مدل بودن خیلی خیلی سخته🥵 گفتم:بله قرار از این به بعد 1هفته 1بار باهم بریم عکاسی🥵 گفت:واییی خدا من هم طراح باشم هم مدل😭 گفتم:آره ولی کار عکاسی ما آنقدر سخت نیست این خیلی خسته کننده هست🥵 گفت:خب پس همون بریم مدل باشیم بهتره😌
شب تو تالار😍)از زبان مرینت:تو راه تالار بودیم به آدرین گفتم: آدرین من تو رو قرار بیارن برای 3رقص مختلف ولی سومی برای منه☺️ گفت:بله باید رو سر عروس خانم پول بریزم ولی به رسم آگراست ها با پول های مختلف😌 گفتم: یعنی چی؟گفت:یعنی هم از پول خودمون،هم از پول آمریکایی ها و کشور های دیگه😌 گفتم:نگو کلان میخوای پول های همه ی کشورها رو بریزی دو سرم😨 گفت:دقیقاً همین کار رو میکنم😌(نویسنده:یا خدا این آدرین دنیا رو توی جیبش داره😰😰 آدرین:خیر بیشتر😏 نویسنده:😨😱🤐) گفتم: آدرین چی داری میگی میخوای کله دنیا رو میخوای بریزی رو سر من😱 گفت:بله😌 گفتم:خدا رحم کنه😨 گفت:این کار هم کنم بازم برای پرنسس خودم کمه🥺 گفتم:نه اتفاقا خیلی خیلی خیلی خیلی زیاده🤐رسیدیم به تالار پا مونو گذاشتیم روی فرش قرمز گذاشتیم و رفتیم به سوی در. از زبان امیلی: آدرینا و مریلا گفتن: عروسی و داماد اومدن😍😍😍در باز شد همه درست زدیم.از زبان مرینت:وای خدایا من خواب نمیبینم؟یک نفس کشیدم رفتیم رو صندلی عروس و داماد نشستیم🙂من کلان مردم از هیجان این مدت خیلی چیز ها اتفاق افتاد.هویت گربه سیاه را فهمیدم،خانواده واقعیم را پیدا کردم،مرگ تیکی را دیدم زندش کردم،به دنیای پری های بیگانه رفتم،ملکه ی ابرقهرمان ها شدم،خانم امیلی را زنده کردم،آدرینا را دیدم،ح.ا.م.ل.ه شدم،الانم مرینت آگراست هستم یعنی تقریبا🙂
عاقد آمد و شروع کرد به گفتن: خانم مرینت اسپارو آیا مایل هستید در سختی ها،خوشی ها،ناراحتی ها در کنار آقای آدرین آگراست باشید؟گفتم:بله☺️ ادامه دادن: آقای آدرین آگراست آیا مایل هستید در سختی ها،خوشی ها،ناراحتی ها در کنار خانم مرینت اسپارو باشید؟گفت:بله🙃ادامه دادن:من شما را ز.ن و ش.و.ه.ر اعلام میکنم😌
آهنگ پخش کردن😍(نویسنده:زنا و مرد ها جدا نیست تو خارج مثل ما ایرانیا نیست☺️)به آدرین گفتم: آدرین من دارم خواب میبینم😳 اصلا باور نمیکنم که داریم ا.ز.د.و.ا.ج میکنیم🥺 گفت:منم همینطور اصلا باورم نمیشه که به بانو ی قلبم رسیدم😍🥺 گفتم: علاوه بر من به دو تا دختر هم میرسی☺️گفت:میرسیم😘یک دفعه حالم بد شد به آدرین گفتم:آدرین اینجا بوی زنجبیل میاد🤢گفت:وای یادم رفت🤦🏼 گفتم: آدرین یادم رفت بگم.گفت:چی؟گفتم:بچه های ما زود به دنیا میاد.گفت: چی کی؟گفتم:7ماهگی الان 5ماه هست و تقریباً میشه گفت 6ماه، ماه بعد به دنیا میان☺️ گفت:خدا چه زود😨 آدرین نوبت رقص من و تو هست پاشو ☺️ پاشد و گفت:به من این افتخار رو میدین ملکه خانم😇 گفتم:باکمال میل پادشاه🤭(رقص واکس😁)آهنگ که تمام شد باید باهم معمولی میرقصیدیم☺️بعد این رقص من باید میرقصیدم آدرین رو سرم پول میریخت(مثل ما ایرانیا😁)
شروع کردم به رقصیدن☺️ آدرین اول پول خودمون رو ریخت،بعد پول آمریکا،پول ترکیه،پول ژاپن،پول برزیل و.............................همه دهاناشون باز مونده بود. منم نزدیک بود غش کنم یعنی رسماً کل سرمایه ی آقای آگراست رفت😑دلم میخواست بگم من به خاطر پولت ع.ا.ش.ق.ت نشدم به خاطر خودت ع.ا.ش.ق.ت شدم🙁رفتیم نشستیم من و آدرین رفتیم حیاط تالار چون غذا خوری عروس و داماد جدا بود😍رفتیم تو یک آلاچیق غذا خوری نشستیم غذا بخوریم😍 آدرین گفت:یک شب خیلی خوب که تو زندگیم فقط یک بار این روز رو میبینم🙂 گفتم: آره یک روز هست ولی پر خاطره🙃🙂 گفت:آره😘
گفتم: آدرین گفت:جانم؟گفتم: میدونی میگم وقتی بچهها به دنیا اومدن یک مدل لباس نوزاد درست کنم؟گفت:فکر خوبیه ملکه 😘
تمام شد. ببخشید کم بود و دیر نوشتم من کمی سرما خوردم کم نوشتم😔😔😔راستی باید از داداشم SADRA تشکر کنم.کلان توی نوشتن این پارت به مشکل بر میخورم ولی کمکم کرد.ممنون داداشی 💖
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
عالی
پارت بعدو کی میسازی مهتا؟
آجی منتشر نمیکنه ناظر😭😭
سانسورش کن من خودم ناظرم اما تست تو برام نیستت😪
سانسور آخه چیره بدی ننوشتم😭
نمد والا ناظرش شاید هیتره
چیکار کنم 😭
دوباره بزن بیاد
گذاشتم
نیست
من دیگه دارم عصبانی میشم اگر منتشر نشد از تستچی میرم تا جمعه ناظر فقط داره اگر منتشر نکردمیرم😭
ز. ر نزن مهم نیست که یه داستان میتونی یه داستان دیه بنویسی یا تستای دیگه بسازی
باشه،باشه توی پارت39 هر دوتا رو میزارم 🙂
پارت بعد درحال بررسی هست 😘
پارت بعد هنوز درحال بررسی هست 🥺
عالی بود آجی مهتا
ممنون آبجی جونم😘
خواهش
ببین عزیزم تو رسم خارجیا وقتی بله رو میگن همو میکنن
میدونم ولی خب
داستانت خیلی قشنگه به داستان منم سر بزن
سلام حتما عزیزم 💓
عالییی بود خواهر جون ... من که کاری نکردم و بدون هر وقت کمک به خوای من هستم
مرسی داداشی 😍😘😘😘😍😘😍
عالیییییییییییییییییی 💕😍
ممنون آجی💖
عالی 👌🏻🌹
ممنون عزیزم 💓