
سلام سلام بچه ها من اومدم با یه پارت دیگه 🙂 راستی بچه ها این اسمی که من روی داستانم گذاشتم هیچ ربطی به متن داستان نداره 😐چون اول فکر میکردم یه جور دیگه بنویسم اما خب از پارت بعد اسم داستان عوض میشه و میشه سفری پر ماجرا یادتون نره اسمش این میشه خب بریم سراغ داستان راستی همچنان کرونا رو دارم
که یهو دیدن اتوبوس نیست 🤨😕 نینو گفت : رفیق بهتره از هم جدا بشیم که بتونیم پیداشون کنیم ! مرینت : موافقم من و ادرین با هم میریم تو و نینو هم با هم الیا : باشه بریم 🙂 بعد از اینکه کمی از هم دور شدن : ادرین بیا بریم یکم بیرون تر شاید بیرون فرودگاه ایستادن مرینت : اره بیا بریم راوی : بعد از اینکه رفتن اتوبوس رو ندیدن برگشتن توی سالن الیا و نینو هم نبودن بهشون زنگ زدن هیچ جوابی نگرفتن رفتن و رفتن تا به تاکسی رسیدن مرینت گفت : تا این هتل میخوایم بریم ( الان چون مرینت فرانسوی حرف میزنه راننده نمیفهمه چی میگه ) راننده : بله
مرینت : تا این هتل که روی این کاغذ هست میخوایم بریم راننده : خانم نمیفهمم چی میگی لطفا فارسی حرف بزن مرینت : اقا میگم میخوایم بریم تا این آدرس راننده : خانمی که نمیفهمم چی میگی لطفا فارسی حرف بزن 🥵 مرینت با پانتومیم: ما ✋🏻 میخوایم بریم 🚶🏻♂️🚶🏻♀️این 👆🏻هتله 🏨 راننده: فهمیدم بشینید بریم 😀مرینت : ادرین بالاخره فهمید بشین بریم 😂
توی تاکسی : مرینت : ادرین وقتی رسیدیم هتل چی کار کنیم ؟ ادرین : به خانم بوستیه زنگ میزنیم میگیم ما اینجاییم و این چیزا تا بیان دنبالمون مرینت : الیا و نینو رو چی کار کنیم ؟ ادرین : شک ندارم اونها توی گروه هستن ☹️😤مرینت : میخوای اول بریم یکم بیرون شهر ؟ ادرین : اره بریم
بعد از این که رفتن بیرون شهر رفتن کنار یه دره که ببینن اونجا چیه چون تا الان دره ندیده بودن 😐 اونحا رفتن جلو یه دفعه زیرشون خالی شد و رفتن توی دره 😦 اونها شانس اوردن که درخت اونجا بود و اونها دستشون رو به درخت گرفتن مرینت به لیدی تبدیل شد و ادرین رو گرفت و خودشون رو از کوه انداختن پایین اما مرینت هم خودش رو هم ادرین رو نجات داد الان هم ادرین و مرینت توی دره هستن ادرین : م م مرینت باورم نمیشه 😦 تو لیدی باگ هستی 😦😦مرینت : اره ادرین نمیخواستم هویتم لو بده اما خب برای جونمون بود ادرین : حالا که اینجوریه من باید یه چیزی بهت بگم 😓 من ، من ، من کت نوار هستم 😞
مرینت : این که ناراحتی نداره ادرین ! چرا ناراحتی ادرین : چون تا چند لحظه پیش داشتیم میمردیم الان این اشک شوق هست 🥺🥺 مرینت : دستم رو بگیر قراره بریم بالا کت : تو من رو پایین اوردی پس من هم میبرمت بالا 😀 پلگ پنجه بیرون : مرینت بیا دستمو بگیر میخوایم بریم بالا راوی : اونها رفتن بالا و به سمت هتل حرکت کردن و به خانم بوستیه رسیدن : بوستیه: بچه ها ! کجا بودید دلم هزار راه رفت مرینت : الیا و نینو کجا هستن ؟ بوستیه : اونها منتظر شما موندن توی فرودگاه بعد از اون هم ازشون خبر نداریم ! ادرین :
بچه ها ! ما باید بیخیال سفر امروز بشیم و بریم به دنبال دوستانمون الیا و نینو بگردیم ( اینها رو با چشم بسته میگه ) ما شجاعانه میمونیم و الیا و نینو رو پیدا میکنیم راوی : وقتی داشت چشماش رو باز میکرد این رو گفت : هیچکس نیست درسته ؟ بله مثل تو فیلم ها 😁 اشکال نداره منم میرم از اینجا حالا که مشکلتون منم 😞 راوی : ادرین میره برج میلاد وقتی میرسه اونجا الیا و نینو رو پیدا میکنه و میره پیششون الیا : ادرین تو اینجا چیکار میکنی ؟ ادرین : دنبال شما میگشتم شما کجا رفتید ! نینو : رفیق ما وقتی از سالن اومدیم بیرون شما رو دیدیم سوار تاکسی شدید و رفتید 😁😁 ما هر چی صداتون کردیم نشنیدید و رفتید ما هم اومدیم سوار تاکسی شدیم و اومدیم اینجا
الان هم با اجازه میخوایم بریم داخل تو هم میای ؟ ادرین : نه بچه ها شما برید با هم من یکم ناراحتم الیا : چرا ادرین : وقتی داشتم سخنرانی میکردم همه رفتن و هیچکس به حرفام گوش نداد حتی مرینت ،مرینت : عه اقا اددین اگه بهت گوس نمیدادم که نمیومدم دنبالت اقا 😠😤 ادرین : حالا که همه با هم هستیم بیاید بریم رستوران گردون ببینیم چه شکلیه 😁 مرینت : با نظر این آقایی که دیگه دوستش ندارم موافقم ادرین :
لوس نشو دیگه عه 😤 اگه یه بار دیگه این حرف رو بزنی دیگه باهات حرف نمیزنم 😠مرینت : خب باشه بیاید بریم تو ادرین : و باز هم هیچ کس به حرف من به غیر از تو گوش نداد درسته مرینت ،: اره 😁 طوری نیست بیا بریم داخل برای اونها هم نقشه دارم ادرین : بریم که منم میخوام یه درسی بهشون بدم که از روش ۱۰ بار بنویسن و ۳ بار براش امتحان بدن 😦😦 نویسنده : یا حسین چقد این ادرین بیرحمه 😦 فقط داره توی ذهنش نقشه میکشه که ببینه چی کار کنه ها
خب بچه ها تمام شد من هر روز یه پارت مینویسم فقط روزهایی که نمیتونم بیام نمینویسم البته سعی میکنم هر روز یه پارت بدم این الان پارت ۴ هست و من از پارت ۲ دارم هر شب مینویسم الانم بریم دیگه
نظر یادت نره خداحافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی فقط یک ابر قهرمان جدید تو ایران بیا اسمش زهرا
اسم کوامی کورو نام تبدیل کوروش پر های شگفتی
سلام دستانت عالی بود من تازه داستانات خوندم
عالییییییییییییییییییی بود 😍