بخاطر امتحانام دیگه ۲پارت ۲پارت نمیتونم بزارم 💔 🥺
شوکه شده بودم یعنی چه اتفاقی افتاده... ماجرای تهوینگو فراموش کردم سریع دویدمو رفتم سر کوچه یه تاکسی گرفتم برای گوشیم اسم اس اومد نگاه کردم دیدم جولیا آدرسه بیمارستانو فرستاد برای راننده آدرسو خوندم....حدود نیم ساعت بعد رسیدم بیمارستان کرایه تاکسی رو دادمو سریع پیاده شدم رفتم تو بیمارستان اینورو اونورو نگاه کردم یهو دیدم جولیا کنار دیوار نشسته و داره مثل بچه کوچولوها گریه میکنه سریع رفتم پیشش خم شدمو گفتم(علامت ا/ت +علامت جولیا_)+چیشده جولیا خاله چش شده؟چرا گریه میکنی؟ _(با گریه)همش تقصیر منه ا/ت اگر باهاش بحث نمیکردم اینجوری نمیشد😭حالم از این اخلاق گ.ن.دم بهم میخوره تاحالا اینجوری نشده بود»+کجاست الان؟حالش چطوره؟ _بردنش ICU دکتر بالا سرشه 💔» نشستم پیشش و سرشو گذاشتم رو شونه ام و موهاشو ناز کردم بغلم کرد میدونستم سر چی بحثشون شده چون قبلا هم سرمن!باهم دعوا میکردن 💔خاله همیشه دوست داشت جولیا مثل من درس بخونه و دکتر شه اما جولیا اصلا از درس خوشش نمی اومد اصلا دوست نداشت دکتر شه دوست داشت خواننده شه با اینکه میدونستم سر من بحثشون شده اما گفتم +سرچی بحث تون شد؟ _.امم..زیاد مهم نی(میدونستم جولیا دوست نداشت ناراحت شم بهم نمی گفت 💔چرا من هرجا میرم باید به یکی آسیب برسونم اون از دست دادن پدرو مادرم💔این از دعوای خاله و جولیا هر هفته سر من.. همینکه من هیچ دوستی ندارم تو دانشگاه فکنم همین جولیا هم اگر دختر خالم نبود باهام دوست نبودو حرف نمیزد 💔بغض گلومو گرفته بود و گفت) +سر من؟..درسته؟..»
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
عالی بود اجیییی😍😍😍
میسی 😗😘❤️
پارت بعدی لطفا
الان دوباره گذاشتمش
💓🌟❤️♥️
عالی🖤💛
میسی 😗😘😘
پارت بعدددددد
گذاشتم تستچی منتشر نکرد 💔😐
دوباره گذاشتم
هاعییی کیوطی🍭😗^^
مح هجین هستم صولوییصت جدید🍭❤️محبهفنهامکحبحاندازحکلحدنیادوصشوندالم،،میگم دریم😗🍭°-°
مح تازح دبیو کردم😗🍭و بح حمایت نیاز دالم میشه فنم شی کیوطی؟😗🍭^-^
꧁༻★⋆★⋆꧁༻★⋆★⋆༻★⋆★⋆
اووو 😍💓اوکی فنت میشم
میصیی لابم^^