عشق سلطنتی پارت ¹³

مرینت:بعد با اصلانیان. فتو تو اتاقم می دونستم که این کار آدرین بود خیلی از دستش اصلانی بودن وقتی دستم را به جلو حرکت دادم یک آبی اومد بیرون

چی من چی کار کردم بزار دوباره امتحان کنم بعد دوباره آمد سریع رفتم پایین داد زدم مامان مامان آملی:چیه چرا داد می زنی مرینت:مامان من از دستم آب بیرون میاد آملی:چی چرا الکی حرف می زنی مرینت:بیا خودت ببین بعد دوباره آب در آوردم که همش ریخت روی مامان (وای مرینت بیچاره شدی🤣🤣مرینت:نویسنده عزیز کمکم کن نویسنده:کلمه ی جدایی مرینت:چی نویسنده:یعنی تو کلمه را بلد نیستی مرینت:نه نویسنده:بگو لطفاً مرینت:فکرشم نکن نویسنده:باشه ولی اگه مردی به من ربطی نداره مرینت: لطفاً نویسنده:نشنیدم چی گفتی مرینت: لطفاً (باد د)نویسنده:حالا بزار ببینم می تونن چی کار کنم)

آملی:تو چی کار کردی مرینت: ببخشید مامان من نمی دونم چجوری اومده بلد هم نیستم کنترلش کنم آملی :بیا بریم اتاق پدرت مرینت:باشه گری:بله چیزی شده آملی:مرینت به پدرت نشون بده مرینت:باشه بعد از دستم آب بیرون آوردم گری:مرینت تو چطور این کار را کردی مرینت:نمی دونم وقتی رفتم تو اتاقم یک دفعه از دستم آب بیرون آمد

گری:می دونی چجوری اومد مرینت:نه گری:خوب ببین مرینت ما ها پنج الاهلی داریم الاهلی باد 🌬️ اتش 🔥آب🌊 زمین🏞️و یخ❄️ در زمان قدیم یک نفر هر پنج از این قدرت ها را داشت که او به پنج نفر دادکه هرکدام یک قدرت داشتن اما الاهلی آب هر پنج قدرت ها را خواست به خاطر همین قدرت بقیه را گرفت

اون شخصه که قدرت ها را داد فهمید که قدرت های بعدی را باید به خانم ها بدهد برای همین اون شخص قدرت ها به ۵خانم تقسیم کرد که یکی از آن مادر بزرگت بود (منظورش مادر پدرش است) (بچه ها اونی که قدرت را از بقیه گرفت یک مرده بوده و اونی که قدرت ها را داد خانم بوده)اون خانم تونست قدرت ها را از مره بگیره ولی جز یک قدرت قدرت

ببخشید که کم بود ولی اگر زیاد بنوسم همش در حال برسی است پس اگر کمک نوشتم ناراحت نشید و لطفاً لایک کنیدو چالش این هست که فیلکس یا لایلا را بزارم