من و عشقم بی تی اس پارت ۲

(👆🏻عکس تو👆🏻) رفتیم نشستیم و بعد از یکی دو دقیقه حرف زدن سفارش هامون رو دادیم.که یکهو نیکا گفت:بچه ها!!!🤯_آرمیتا:چته بابا_نیکا: بچه ها بی تی اس کنسرت گذاشته!_ات:وات؟! جان؟!_هانی:wth(خودتون که معنیشو میدونین؟😉)نیکا:به خدا راست میگم!_آرمیتا:خوب بلیت بگیر دیگه خنگول_نیکا:اوکی الان میگیرم. 👌🏻TOW HOURS LATER🥤 نیکا:آها بالاخره گرفتم_ات:خوب خوبه هالا میاین بریم خونه ی من؟_همه:آره_اوکی_من که کاری ندارم_ات:خوب بس پاشید بریم.

نکته:مامان بابای تو و دوستات تا آخر داستان نمیمیرن و شما کره زندگی میکنین ولی مامان باباهاتون ایران

(بچه ها تستچی یه لحظه هنگ کرد از همه چی رفت بیرون و الان من نمیدونم تا کجا نوشتم ولی اگه دیدین تکراریه برین بعدی) (👆🏻عکس تو👆🏻) رفتیم نشستیم و بعد از یکی دو دقیقه حرف زدن سفارش هامون رو دادیم.که یکهو نیکا گفت:بچه ها!!!🤯_آرمیتا:چته بابا_نیکا: بچه ها بی تی اس کنسرت گذاشته!_ات:وات؟! جان؟!_هانی:wth(خودتون که معنیشو میدونین؟😉)نیکا:به خدا راست میگم!_آرمیتا:خوب بلیت بگیر دیگه خنگول_نیکا:اوکی الان میگیرم. 👌🏻TOW HOURS LATER🥤 نیکا:آها بالاخره گرفتم_ات:خوب خوبه هالا میاین بریم خونه ی من؟_همه:آره_اوکی_من که کاری ندارم_ات:خوب بس پاشید بریم.

👆🏻عکس هانی👆🏻 رفتیم خونه ی من درواقع آپارتمان من و آرمیتا که ما تو یه طبقه بودیم فقط من واحد ۷ بودم آرمیتا واحد ۹. رفتیم باهم فیلم نگاه کنیم.آرمیتا:بچه ها من سریال جوکر رو توی فلش ریختم با هم ببینیم_هانی:ایول_ات:خوب خوبه دیگه قسمت اول و دومش رو که توی خونه ی هانی دیدیم بقیه هم اینجا میبینیم._هانی:آره خوبه

👆🏻عکس نیکا👆🏻

👆🏻عکس آرمیتا👆🏻

بچه ها یه کاری برام پیش اومده

بقیه رو زود میزارم😘

👋🏻🍃🌿❤خداحافظ🍃🌿❤👋🏻