
که یهو یه خدمتکار اومد ( یاع یا یاع چه جای حساسی😂) - بله؟ خدمتکار:اقا شام حاضره + باشه میایم + پاشو لباس بپوش من بیرون منتظرم - بیرون....... + عمر دیگه ( ات رفت بیرون) + تموم شدم حضرت اقاااااااا ؟ - ارع + بیا دیگه چه غلطی میکنی؟ - هیچی بیا بریم & کجا بودین ( ات و کوک با هم میگن خونه اقا شجاع ) # اوکی فهمیدیم ¶ ات چقدر دلم برات تنگیده بوددددد × ارع راست میگه + منم همینطور ببینم کوک باهاتون کاری که نکرد × چرا کرد ¶ ساکت شو × چرا ؟ بزار بگم - نگووووو × میگم ات این کوک در مورد تو خیلی سوال میپرسه مثلا اینکه چیز های مورد علاقت چیه یا تا حالا ق..رار گذاشتی و این چرت و پرتاااا
- خفه میشی یا خفت کنم + نمیتونی بقیشو بگو 😂 × خوب این بنده خدا یه نامه برا تو نوشته بود که توش جملات........... ( کوک آب پرتقال رو ریخت رو صورت فلیکس و هیونجین ) × وایییی یعنی انقدر میترسی بگم ؟ ( در این حالا هم فلیکس و هم هیونجین دارن از خنده ج.ر میخورن) × من صبر ندارم و میگم ات توی اونا جملات عاشقانه بود که اگه میخوای دفترچش رو پیدا کنی برو تو گاوصندوق طبقه بالا - میکشمت 😑 + ممنونم برید اتاقم و چند دست لباس بردارید خب خب بریم بالا ببینیم چه خبره؟! - نرووووووو + میرم ( ات رفت طبقه بالا و کوک هم همینجوری بالا سرش یود ) - نمیتونی رمزش رو بزنی + خیلی زایع هست که تاریخ تولدمه - ت..تو از کجا میدونی....
( کوک تفنگش رو در میاره و رو سرش میزاره )+باشه باشه کاری نمیکنم 😂 - افرین حالا برو بیرون باهات کار دارم 😑 + اوففففف نشد بخونم - ات بیا اینجا + هوم کوک داشت نزدیکم میشد منم میرفتم عقب تا اینکه خوردم به دیوار و داستان : کوک ات رو چسبوند به دیوار و محاصرش کرد از هر طرف + ولم کن - نکنم چی میشه ؟ + نا کارت میکنم 🙂 داستان : تا ات این حرفو زد کوک یه بو.س.ه خیلی طولانی روی لباش گزاشت 😁
بعد از ۵ دقیقع از ات جدا شد + چیکار میکنی مرتیکه - اموال خودمه پس به تو ربطی نداره 😌 داستان : کوک اینو گفت و از اون محدوده خارج شد ......
بای بایییی
بابایییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی 😍
پارت بعد ❤️
گزاشتم صف بررسی هست
خبر بد : پارت بعد رد شد😂
نهههههه
😂😂😂😂
سر جدت پارت بعد و زود بزار ❤
😂باشه
سه ماهی یه تست میزاریی درست حسابی بزار درباره بعدش کنجکاو شدم چرا اینقدر کرم داری زوتر پارت بعدی
عزیزم من کلا کرم دارم از بچگی😂