خرید هارو گذاشتیم صندوق عقب سوار شدیم و سمت خونه حرکت کردیم...تو راه به الیا گفتم نگه داره برم مغازه خرید کنم ــــــ رفتم داخل مغازه ♡سلام _سلام ♡ببخشید یخچال ابمیوه ها کدوم طرفه؟ _اون طرف ♡ممنون.... رفتم در یخچالو باز کردم چند تا انرژی زا و چندتا رانی و دوتا ابمیوه بزرگ گرفتم بعد رفتم یه عالمه چیپس با طعم های مختلف گرفتم و طبق معلمول فلفلی و ماست و ریحان رو بیشتر برداشتم😂💔 (من و پسر عمومم اینجوری هستیم😐🥊😂💔) بعد بستنی و خرت و پرت خریدم رفتم سوار شدم ـــــــــــــــ بعد 5 دقیقه رسیدیم کلید انداختم و درو باز کردم ♡اخـــیــــــــش الیا: واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خسته شدم😫 ـــــــ و رفت لم داد رو مبل😶😑 ♡هی خانم _جونم؟ ♡بـــلــــنــــد شــــــو لــــبـــــاســـــــاتــــــو عــــــــوض کـــــــــن😠 _باشه باشه چرا جوش میاری😐😶😑 الی: بسه دیگه غر نزنیننننننن ـــــــــــ سریع رفتم دستامو شستم و اومدم بیرون لباسامو دراوردم کمدمو باز کردم لباس بردارم که چشمم خورد به هودی و شلوار صورتی که ادرین برام خریده بود😢💔 یه استین کوتاه ابی اسمونی با شلوارک بنفش پوشیدم و رفتم پایین.....
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
منم دوست دارم غذاهای مورد علاقمه ❤️😍
منم😹🌸
عالی آجی بازم بزار
مرسی
عالی
مرسی