خب سلام علیک میخوام از این نویسنده حرص درار ها بشم 😀 دوتا داستان رو میخوام با هم شروع کنم منظورم این داستان بعلاوه ی داستان من و شوگا هست💜 امیدوارم خوشتون بیاد عشخولیا💜😀
بالاخره تحصیلم تو کره تموم شد و میتونم برگردم پیش مسیحا(کسی که قراره باهاش ازدواج کنم) البته از یه بابت هم ناراحتم چون قراره از هفت تا پسر(بی تی اس) رو که اونا رو هم خیلی دوست دارم دور بشم😞 . تصمیم گرفتم که تا وقتی نرسیدم به ایران به هیچکی خبر ندم و اول از همه هم برم پیش مسیحا و غافلگیرش کنم 😀. زمان همینجوری میگذشت که پلکام سنگین شد و خوابم گرفت 😴 یه چند ثانیه بعد با صدای مهماندار بیدار شدم...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
65 لایک
خیلیییییییی قشنگه
تمام فیک هاتو توی تست هم که در حال بررسی عه
پیشنهاد کردم
عالیههه
سیلامممم عالییییییییییی بوددد 🥺🥺💜یعنی هست میخوام برم بخونم با اجازه 😅😐
ویییییییییییییی خیلی خوب بود با اینکه بایستم نیست ولی عالی بود🥺❤خب دیگه برم بای😐
عالی حرفی ندرم:))~
مرسی عاجی جونم💜💜💜💜💜
اگه ادامه ندادی خودم می کشمت
کارت عالیه😍
منتظر پارت دو هر دو داستان هستم
هی تو ....
تو میخوای منو سکته بدی؟ پارت بعد بدو
کی پارت بعدی رو میذاری؟❤️
به زودی زود😊💜💙
سلام عزیزم❤️خیلی عالیه بود لطفا پارت بعدی رو سریعتر بذار😫
تروخدا زود ادامشو بزاااررررررر
عععععععرررر بالاخره یکی از نامجون من نوششتت🥺🥺😭💜
مرسی
خودم اعصابم خورد بود نامجون از همه چیش گذشته بعد یکی نیست براش داستان بنویسه مال همینه خودم براش استین بالا زدم 😂😂😂