《In between》:جین و ته: پارت ۱

In between : در وسط پارت ۱.........

اگه شخصیت هارو نمیشناسی برو اون معرفی داستان بخونش بعد😐😐 یچیزی بگم... اول قرار بود کاور این باشه ولی چون استقبال زیادی نداشت همه فکر کردن انیمست و حتی به خودشون زحمت ندادن بخونن نوشته تهیونگ و جین😐 خب شروع کنیم..... ا/ت : تهیونگ 😐 یه وقت دیرم نشه😐..... تهیونگ : چقدرم برات مهمه کلاسات😐.... ا/ت: گفتم بزار برم خوابگاه گوش ندادی😐 ..... تهیونگ : خفه شو و غذاتو بخور😇

بچه ها من این صفحه رو یک هفته بعد نوشتم و یادم نیست چی به چی بود😅… اهم اهم ….. فکر کنم قبلش ا/ت رفت مدرسه🤔 خب…………. ا/ت : رفتم خونه و طبق معمول ته ته خونه نبود 😑 من هم هر شب خونه رو به *ه میکشم😀 ولی تا قبل اینکه ته ته بیاد جمش می‌کنم آخه دنیا رو روسر آدم خراب میکنه😐🙂 خب ولی اتاقم همیشه فاجعه زیست محیطیه😇 (در واقعیت هم همینطوره🙂) از وسط آشغال های اتاقم رد شدم ( بزارین کامل بگم کف اتاقش پر چسب حرارتی خشک شده کاردستی ساز ها حالش رو میدونن🙂 بعد میز تحریرش پر کتابه که هم مدرسه هم کتاب های معمولی داخل هم قاطین 😔 کلا یه وضع خرابیه)

تهیونگ ۱ نصف شب اومد خونه …… مرتیکه فکر کرده من چولم یه جوری اومد من نفهمم😑 فردا صبح ببینم چه مرگشه بفهمه بیدارم با چاقو مث پنیر سوراخ سوراخم میکنه😐..... چند وقتیه که دیر میاد ..... ولش منم میگیرم میکپم👓

تهیونگ : امشب گند زدم😶😑😐 ا/ت : دیگه دیدم حرف هم میزنه خواستم بپرم جلوش که گوشیش زنگ خورد 😐 تهیونگ : ام.. من همین الان برگشتم خونه ...... یا قمر😐..... الان میام...... ا/ت : تو دلش (خاک تو سرت بدبخت داری کجا میری🤨) سریع یکی از کاپشن هامو پوشیدم و با سندل به صورت بسیار آب زیر کارانه رفتم دنبالش.....چند دقیقه بعد ....... ا/ت : ای لامصب سیصد کیلومتر بود چطور پیاده میری🥵🤬..... داشتم دنبالش میرفتم که هانن😀 رفت سمت ی بارر😐🩴 سریع رفتم سمتش و دستم رو گزاشتم رو شونش و چرخوندمش سمت خودم و گفتم : خاک تو سرت کنن تو بار چه غلطی میکنی 😠🔪 نکنه با دخترا ول میچرخی😬🔪🔪🔪🩴🩴🩴🩴 ...... تهیونگ : چی !؟ کدوم دختر !؟؟ دارم پول درمیارم😐.... ا/ت : وات😐 قمار 😐🔪 با کی؟!؟ تهیونگ : تو بار کی هست😐 .... ا/ت : مافیا ها یان 😐 ... تهیونگ : بعله😐 ....

یه بنده ی خدایی : رییس با ی دختره ای داره دعوا میکنه چیکار کنم .... همون رییس : هر دوشون رو بگیر بنداز تو گونی 😐🔪 ... بنده خدا : چشم رییس😐 ...... ا/ت و تهیونگ در حال بحث بودند که ناگهان بنده خدا انداختشون تو گونی و سوار ماشینشون کرد...... ا/ت فوش میداد و تهیونگ بدبخت کر میشد😔 دیگه کار بجایی رسید که تهیونگ به همون یاروعه گفت : آقا شرمنده 😐 بنده خدا: نه چیزی نیست هدفون زدم😐

یه بنده ی خدایی : رییس با ی دختره ای داره دعوا میکنه چیکار کنم .... همون رییس : هر دوشون رو بگیر بنداز تو گونی 😐🔪 ... بنده خدا : چشم رییس😐 ...... ا/ت و تهیونگ در حال بحث بودند که ناگهان بنده خدا انداختشون تو گونی و سوار ماشینشون کرد...... ا/ت فوش میداد و تهیونگ بدبخت کر میشد😔 دیگه کار بجایی رسید که تهیونگ به همون یاروعه گفت : آقا شرمنده 😐 بنده خدا: نه چیزی نیست هدفون زدم😐

خب رفتن و رفتن تا رسیدن به آقا گرگه😐 ولش .... حدود ۱ ساعت شایدم کم تر گذشت که وارد ی امارت شدن..... آوردنشون داخل گفته باشم ا/ت گونی هارو از سرشون درآورده بود ولی نمیتونست از ماشین دربیاد.... خب.... نشوندنشون رو ی سندلی و دستو پاشونو بستن.... تهیونگ : وای نه ... ا/ت : یعنی چی وای نه😐....جین : چون من اومدم 😐 ... ا/ت : عه این پسر دختر کشه کیه😐 چرا مث جن وارد میشی حداقل در بزن😐 ... جین : ساری🙂....تهیونگ : چته روانی چیکارم داری😐 .... جین : بدبخت انتظار داری چیکارت کنم😐 پولامو قاپ زدی و مث ی پرستو مهاجر بال زدی و رفتی😐 ... ا/ت : عر ته ته تو پولای اینو گرفتیی عر... بابا این آیکیو از سروپاش میریزه تو قیافت شبیه بچه خنگاس بعد پول اینو گرفتیی🤯😐 .... تهیونگ : خاک تو سر من 🤦🏻‍♂️..... ا/ت : آره دقیقا خاک تو سر تو😐 مستر آیکیو واقن الان من اینجا چیکار میکنم😐🤨....جین : عاممم...... چمد به این یارو خاک بر سر گفتم فقط آقا داداشت رو بگیره😐....... ا/ت: به جهنم حداقل روزهای تکراری در خونه به پایان رسید😔🔪

خلاصه دعوای ته و جین بود و ا/ت هم نشسته بود به در نگاه میکرد😐 و در آخر جین به بروبچ گنگ سرمحل ( اینجا به گانگستر ها میگیم بروبچ گنگ سرمحل😔😌 ) گفت ته رو ببرن تو سیاهچال🤣🤣🤣 ( خب من از کجا بدونم به زندان مافیاها چی میگن😐 وقتی داشتن ته رو میبردن جین داشت میرفت سمت ا/ت که.... تهیونگ : اگه به خواهرم دست بزنی بد میبینییییییییی ..... جین : داداش الان اگه من دختر باز بودم انقد سینگل به گور نبودم😐...... تهیونگ : اول راستی😐 نگران نباش ا/ت مخت رو میخوره😔 ....... جین : ببینم دردش چیه اگه بزاری😐..... ا/ت : ام.. سلام😐.... جین : علیک😐🙂....... ا/ت : راستی میدونستی خیلی قیافت خوبه نمیفهمم چرا هیچ دختری دور و برت نیس😐 ...... جین : ممنان 🙂 کلا من آدم درون گرایی هستم😐..... ا/ت : عجب😐.......

ممنون که خوندی خلاصه قسمت بعد در پایان تست😐