★عشق باورنکردنی p2★

خلاصه : √وای استرس داشتم ×جیهوپ تهیونگ پاشین دیگه باید بریم روی صحنه ∞باز چشمم به یه دختر خیلی خوشگل افتاد🤧 _نمیدونم فهمید یا نه ولی یه تیکه اهنگ رو رو به اون خوند 😐 ★میشه به من امضا بدی ∞این همون دختره نیست 😶 +\∞بایستون کیه؟؟ خوب خوب بریم به سوی پارت جدید🏃🏻‍♀️🤌🏼

★الان ویکوک از ما بایسمون رو پرسیدن 😶؟! (همه بایس هاشون رو گفتن) ∞وایی بایسش منمممم 😆 ∆ما دیگه مزاحمتون نمیشیم شما هم خسته شدین برین و استراحت کنید +نه بابا مزاحم چیه πبسیار خوب پس ما هم میریم دوستون داریم ارمییی🤤💜 >ما هم دوستون داریم 💜 (از زبون یونگوم) ~رسیدیم خونه خیلی هیجان زده شده بودیم ولی در این حال خیلی هم خسته بودیم هممون رفتیم تو اتاق های خودمون و خوابیدیم ( فردا) با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم رفتم پایین دیدم الناجا هم بیداره ~سلام صب بخیر ∆سلام صب تو هم بخیر ~بقیه خوابن؟ ∆اره ولی بیدارشون میکنیم ~باشه صبحانه درس کردی؟ 😆∆اره اونم تُست 🤤 ~وایی پس بزار کمکت کنم میز رو بچینی ∆باش مرسی:) ~میز رو چیندیم و رفتیم دخترا رو بیدار کردیم

~واییی این جیگان چرا بیدار نمیشهههه😑 اینجوری نمیشه به روش خودش بیدارش میکنم 😆🏃🏻‍♀️ پارچ اب رو برداشتم و توی لیوان اب ریختم 😶 ~جیگان بیدار میشی یا بیدارت کنم ★وای عاجی ول کن بزار بخابم ~باش خودت خاستی اب رو خال کردم رو صورتش 😆😶 ★ع*و*ض*ی* چی کار کردی بد جنس میکشمت من تو رو 🪦 قبر خودتو با دستای خودت کندی 😑 فرار کن 🏃🏻‍♀️🏃🏻‍♀️ ~کمک کنید یه قول افتاده دنبالم _وا جیگان نکن ولش کن باید بیدار بشی دیگه ★و باز هم چلی خودشو انداخت وسط ایش ولی یونگوم به حسابت میرسم تلافی میکنم منتظر باش 🔪🕳️ ~ووییی ترسیدم 😂

$بیان بریم سر کارامون دخترا 🏃🏻‍♀️ (از زبون ماهده) سوار ماشین شدیم وهرکدوم به محل کارمون رفتیم من و یونگوم و جیگان یه جا کار میکردیم رفتیم داخل و رفتیم سر کارمون (ساعت 8 شب) >ایییی خسته شدم امروز خیلی مریض داشتیم ★اره منم ~منم خسته شدم باید بریم دنبال دخترا بریم خونه ★بی دن پیام داده گفته با الناجا خودشون اومدن خونه ~پس فقط بریم دنبال الپا و چلی >بریم ...................... >رسیدیم دخترا رو سوار کردیم توی ماشین که بودیم بی دن زنگ زد &الو >الو سلام خواهری & سلام عاجی میگم تو راهین؟ >اره چطور &پس تو راه غذا هم بخرین بیارین >باشه &بابای >بای ............ _ بی دن بود؟ >اره _ چی میگف >گف تو راه غذا بگیریم ببریم _ عاها عک >یونگوم اینجا دم این رستوران صبر کن تا غذا بگیریم بیایم ~باش

(پ.ن : یه سر بریم پیش پسرا 👈) §وایی بعد از کنسرت خیلی خیلی خسته شدم امروز هم کمپانی گفت برای اینکه خستگیتون در بیاد میتونین امروز تمرین نکنید. خیلی با این حرفش خوشحال شده بودیم 😂 قرار بود بعد از کلی استراحت ساعت 10 بریم شهر بازی ≠شوگا هیونگگگگ §بله موچی ≠میگم میشه برای من اب هویج بیاری هوس کردم 🤧 §مگه من نوکرتم 😑 ≠یعنی هیونگ کوچولوت رو دوس نداری 🥺 §ایش چه ربطی داره ، باشه الان برات میارم ≠تنکیوووو🤧💚💜

خوب جای حساس کات نکردم الان گذاشتم این پارت رو تا چهار شنبه بوس بهتون 😍💜لایک یادتون نره