داستان Black Pink 💜💝

سلام کیوتا💜💝 من اومدم با پارت 7 داستان Black Pink 💜💝 امیدوارم خوشتون بیاد 💜💝

جیمین : نوشته که سلام اين نامه اگر به دستتون رسید حتما بخونید ابن نامه دعوتنامه ای برای شماست که به خانه ی Black Pink تشریف بیارید چون جشن داریم و مهمونی البته جشن خاصی نیست فقط دور همی هست راستی این نکته رو بگم که ایتزی توایس اکسو و بیگ بنگ و شما هم هستید و ما امیدوارم که تشریف بیارید ممنون از طرف Black Pink 💎🏳️‍🌈 شوگا: الان چی بپوشم ته: نمیدونم بابا کوکی: من رفتم بپوشم نامجون: کجا میری وایسا جین: آره دیگه وایسا کوکی: چرا نامجون: چون مهمونی شب هست و الان ساعت 15 ظهره!! کوکی: آها اوکی جین: بیاین ناهارتون رو بخورید یخ کرد جیمین و هوپی: اومدیم💜

( در خانه Black Pink) لیسا: میگم خوب شد نامه دعوت امشب رو دادم به BTS ها خوب شد💜 جنی: ( سرفه) چی چیکار کردی؟؟ جیسو: هاااااا رزی: وای لیسا: چتونه بابا فقط دعوتنامست رزی: حالا کی هستتتت لیسا: مگه کری گفتم امشبب جنی: وای خدا جیسو : لیسا چرا سرخود کاری میکنی لیسا:😐😐😐😐😐 رزی: خب وللش برم بخوابیم جنی: بابا الان ساعت 15 ظهر هست هااا رزی: حالا هرچی بریم جیسو: آخ گفتی بریم لیسا: اوکی بریم جنی: تو ببند لیسا: خب بابا😐 ( بعد از 3 ساعت) رزی: بچه ها پاشین جنی: اره پاشین دیگه سه ساعته داریم صدا میزنیم لیسا: ترو خدا فقط 1 دقیقه دیگه جون جدت جیسو: آره بزار بخوابیم جنی: جین اومده جیسو: ها چی برم لباس بپوشم نه باید برم دستشویی نه باید ناهار بخورم وایسا ببینم من که ناهار خوردم نه اصلا باید برم سلام کنم نبابا باید برم صرتمو بشوم نه کی گفته باید برم حموم واییییییی رزی و جنی لیسا:🤣😂😂😂 هههههه جیسو: خفه مرگ رزی: بسه پاشین بریم آماده بشیم بیان لیسا: اوکی ( بعد از آماده شدن)

جین: سلام جیسو: اممم سسلاممم جیمین : سلام رزی: بابا بازی بیا نه چیزه منظورممم ام سلامم تهیونگ : سلام جنی: سللللاااامممم به خودم نه یعنی سلام به تو نه یعنی سلاممم اهه لیسا: (با صدای کمی بلند). باز شروع کردینننننن کوکی: عامم نه سلام لیسا: سلام جنی: چجوری میتونی آروم باشی لیسا: حالا مگه چیه ها جلو دوست پسرت هستی هاا تهیونگ : بله جنی: نبابا چرت نگو لیسا لیسا: خود دانی جیسو: رزی چته؟ رزی: ااااااااااممممممم بای به همگی نه یعنی سلام نه اههه لیسا: ای بابا باز شروع شد بچه ها شما برید من جنی و رزی و جیسو رو آروم کنم برمیگردیم💎 بقیه: باشه

لیسا: چتونه بابا رزی: هیچی ( بعد از مهمونی و جشن) از زبون جنی) همه چیز عالی بود خیلی خوش گذشت همه هم میخندیدیم و بازی میکردیم تازه تونستم با تهیونگ هم حرف بزنم ولی خدای مننن) لیسا: بچه هاخیلی خوب بود رزی: آره خیلی عالی بود جیسو: بریم خواب لالا جنی: بریم من که چرت میزنم الان (فردا صبح) رزی: پااااشششیییننن جنی: ای بابا ود فاز جیسو: وای نه بچه ها منننن قرار دارم بااا جی.... لیسا: یک (ن) اضافه کن کن قشنگ بشه( جین) با اون قرار داری شیطون هااا؟؟!! جیسو: برو بابا ( بعد از آمدن جیسو) جنی: من حوصلم پوکید رزی: آره منم دقیقا پوکیدم

جنی: لیسا در میزنن برو باز کن لیسا: اههه من باز همش منننن جیسو: من میرم با رزی رزی: اوکی بریم از زبون رزی) پشت در پستچی بود نامه رو برداشتم و رفتیم تو و خواستم بخونم که شاخ در آوردم،😰😱)

اینم از پارت 7 💜 پارت 8 در راه است💜 لایک کامنت فالو فراموش نشه کیوتا💜

💜💜💜💜💜💜💜