
فکر کنم داستانم قراره هزار قسمتی بشه 🙏🏻 اگر یه وقت شد مجبورم با مرگ یکی تمومش کنم و یه داستان جدید رو شروع کنم
بعد از صبحانه جونگ کوک رفت سر کار خدا را شکر هانا و نامجون کار داشتن پس خیلی خوب بود اون دیگه اذیتم نمیکرد رفتم سریع لباس پوشیدم و با یه تاکسی که به جسیکا گفته بودم برام آماده کنه افتادم دنبالشون تا ببینیم اگر میرن خونه اون مرده خونش کجاست اول رفتن شرکت نمدونم چرا اما همون جا وایسادم گفتم شاید بیان بله درست گفتم هانا برگشت اما نامجون نه + لطفاً دنبال این ماشین برید ∆ چشم خانم بعد از یک ساعت جلو یک خونه وایساد + آقا جلو تر نرید همین جا وایسید . پول مرده رو دادم اونم رفت هانا رفت تو یه خونه بزرگ نمیدونستم چیکار کنم که بفهمم کی تو این خونه هست پوووووف خوبه که آدرسش رو دارم خیلی خوبه تاکسی رو فرستاده بودم بره اما اشکالی نداره پیاده روی میکنم و میرم پیش یانگ یکم هوا سرد بود چون پاییز رسیده بود اما دلم میخاست همین جوری زیر این هوا سرد و قشنگ راه برم اووووف سردم شده بود رفتم توی یه کافه یه هات چاکلت سفارش دادم تا اونا بیارن دست و پام کم کم گرم شده بود بعد از خوردن هات چاکلت بلند شدم و رفتم اما ایندفعه از اینکه پیاده برم پشیمون شدم یه جا منتظر تاکسی موندم اوووف نمیخاستم کسی مزاحمم شه خدایا هر چه زود تر یه تاکسی بیاد خسته شدم از بس اینو اون اومدن دور و برم 😩 بعد از نیم ساعت یه تاکسی اومد منم سوار شدم و رفتم بعد از نیم ساعت رسیدم خونه یانگ کرایه رو دادم و رفتم مثل اینکه امروز اون نرفته بود سر کار و کای وکیل شرکت و برادر هانا کار هاش رو انجام میده + سلام € سلام عزیزم خیلی ازت ممنونم خیلی خیلی ممنونم + کاری که نکردم€ من دربارت بد برداشت کردم منو ببخش+ پیش میاد دیگه اشکالی نداره €خوب بگو ببینم چی کار کردی
+ من وقتی داشتم اونو تعقیب میکردم اون به یک موزه رفت و با یه مردی همش میگشت ازشون عکس هم گرفتم € بده ببینم . عکس ها رو بهش دادم €باورم نمیشه +چی شده؟ €این پیر مردی که میبینی این جدیدا اومده تو شرکت و نصف سهام شرکت رو داره و باید بگم که اون و بابای جونگ کوک با هم از خیلی وقت پیش دشمن هستن+ ای خدا€حالا فهمیدم اونا میخان از طریق هانا پدر جونگ کوک رو بد بخت کنن اون مرتیکه هم خر حرفهای اون دختره پلشت رو باور میکنه 😑+ خدای من اینا دیگه چه جورر آدمایی هستن 😶 €بله دیگه میا جون توی این دنیا پول حرف اول رو میزنه + اوهم امروز هم دنبالش رفتم رفت سمت یه خونه بزرگ اما ندیدم خونه مال چه کسیه€ آدرسش رو برام بفرست بقیش با من + باشه . آدرس رو براش فرستادم و اون میخاست بقیه کار ها رو کنه € میا اگر به کمکت احتیاج داشتم بهت زنگ میزنم یا برادرم جین و دوستش جی هوپ که خیلی بهم کمک میکنن رو میفرستم الا شماره جین بهت میدم که هر موقع به کمکش نیاز داشتی بهش زنگ بزن + باشه خیلی ممنون . شماره برادر یانگ رو گرفتم یانگ و برادرش فرزند طلاق هستن برادرش پیش پدرش بود و اون پیش مادرش . یانگ به رانندش گفت که منو ببره خونه اونم برد توی ماشین داشتم به این فکر میکردم که آدم میتونه انقدر خصیص باشه با اینکه اون مرتیکه خودش سحام داره بازم میخاد 😑😶 خدای من فقط اون پسره سر راهم سبز نشه یا وقتی که برسم جونگ کوک خونه باشه خدایا ازت خواهش میکنم😩🙏🏻
بعد از نیم ساعت رسیدم خونه راننده یانگ رفت و منم رفتم داخل خدا رو شکر فقط و فقط سون ریو و جانی خونه بودن سریع رفتم پیش سون ریو و جانی کوچولو¢ سلام میا + سلام وااای جانی کوچولو سلام خوشتیپ خان چیکار میکنی ¢خیلی فوضولی میکنه بچم خیلی شیطونه خوب بگو ببینم اون پسره دیگه اذیتت نکرد + امروز فقط سر صبحانه دیدمش اما دیشب ¢دیشب چی + فکر کنم کار اون بود نصب شب در اتاق رو یه نفر بست انگار یکی داشت زیر زیرکی تو اتاقمون سرک میکشید ¢عاعا از این به بعد همیشه در اتاق رو قفل کن منم میکنم + خودم اون لحظه رو که دیدم خیلی ترسیدم اگر جونگ کوک بفهمه میشکتش اون روز تو کافه که مزاحمم شد گرفت انقدر زدش که نگو ¢ به نظرم از همین الان براش فاتحه بخونیم چون باید بریم سر قبر پسره + میخای بهش بگی ¢ نه بابا چون میدونم احتمال قاتل شدنش زیاده + امیدوارم که نفهمه ¢منم بد به دلت راه نده از زندگیت لذت ببر به همسرت عشق بورز اونو ناراحت نکن + باشه 🥰
یکم با جانی بازی کردم بعد رفتم بالا تا لباسم رو عوض کن وقتی رفتم تو اتاق با جونگ کوک رو به رو شدم مثل چی ترسیدم _ نترس میا جدیدا خیلی ترسو شدیا + اوووف عشقم خوب یه دفعه میای جلوی آدم 😩😑 _باشه باشه بیا ببینم . رفتم تو بغلش + خوب آقای خوشتیپ من چه خبرا تو شرکت چیزی نشده؟_چرا داری اینو میپرسی+ خوب تو مگه جای دیگه ای هم میری که من از اون بپرسم_باشهدرست میگی سه عنتر اومده و نصف سحام بابام رو گرفته تازه اون و بابام یه خصومتی بینشون هست +ای بابا عجب آدمایی _آره مرتیکه خررر پول دوست
جونگ کوک لباس هاش رو عوض کرد منم رفتم عوض کردم برای اینکه اعصابم یکم آروم بشه هدفون رو برداشتم و آهنگ های مرود علاقم رو گوش کردم
خوب بچه ها امتحان دارم بگید ببینم کدوم عوض پدرش سیگار میکشید اما ترک کرد ؟ هرکس بگه فالوه
بای بای 👋🏻✌🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عاجی میشی؟؟؟؟🙂
آره ساحل هستم ۱۴ ساله ۲۵ تیر اول بلنک شدم به دوما نکشیده آرمی شدم از طریق بلک پینک بی تی اس رو پیدا کردم وقتی ۸ سالم بود موزیک ویدیو مایک دراپ رو از شبکه جم کره ای دیدم واز همون موقع وقتی پخش میشد باهاش میرقثیدم 😂🤷🏻♀️ وقتی فهمیدم اون مال بی تی اس هست بیشتر از قبل عاشقشون شدم
من لینا ۱۴ سالمه چقدر جالب دقیقا منم با اهنگ مایک دراپ تو جم کره یا با بی تی آشنا شدم وقتی ۱۱ سالم بود
عررررررررر 😂
عالیی
ج چ :کوک پدرش به خاطر اون ترک کرد
درسته ولی دیر گفتی
بله همین طوری گفتم فقط 💜
عالییییییییییی پارت بعدی رو هم بنویس لطفا آجی میشی 🥺🥺♥️🤍
فردا مینویسم آره ساحل هستم ۱۴ ساله ۲۵ تیر اول بلنک شدم و به دو ما نکشیده آرمی شدم وقتی ۸ سالم بود موزیک ویدیو مایک دراپ رو از شبکه جم کره ای دیدم و از اون موقع هر وقت پخش میشد باهاش میرقثیدم وقتی فهمیدم که اون مال بی تی اس بود بیشتر عاشقشون شدم 🥺💜
خوبه آجی من فائزه هستم ۱۳ سالمه
منمآرمی هستم خیلی دوستشون دارم و حاضرم جونم رو براشون بدم خیلی دوستشون دارم من خیلی تهیونگ رو دوست دارم بایسمه فداش بشم
و من خیلی دوست دارم آجی خوشگلم 🥺♥️❤🤞🏻
منم خیلی دوست دارم آجی منم اوتی 7 هستم ولی کوک رو یکم بیشتر از بقیه دوست دارم
فکر کنم کوک بود دسته؟؟؟ :/
آره فالویی
:)
عالییییی😙
مرسی ❤️
من نفهمیدم که چی بگم یه بار دیگه بهم میگی؟ عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بودددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
کدوم عضو پدرش سیگار میکشید
نمیدونم کوک که نه درسته؟
آره اما دیر گفتی
میدونم من فقط خواستم شرکت کنم برای کار دیگه ای این کار رو نکردم
اوکی
آفرین واقعا عالی
مرسی 🥰🥺
خیلی خوب بود
مرسی 🥰💜