
😇😊😇😊😇😊😇😊
زویی گفت:هیچی اومدم یه سلام به خواهرم و دوست قدیمیش کنم😊 آدرین پاشد و دستش رو دراز کرد و گفت:سلام آدرین آگراست هستم زویی هم دست داد و🤝🏻 گفت:میشناسم منم همونطور که میدونی زویی هستم🥰 کاگامی از اون طرف داد زد و گفت:هی زوییی بیا دیگه دختر زویی هم گفت:خدافظ من باید برم😉 و رفت آدرین به کلویی گفت:خوب چی میگفتی کلویی گفت:ام.....یادم رفت ولش کن من میرم یکم بچرخم😎 ادرین:باشع زنگ آخر مدرسه خورد کلویی چسبید به آدرین و گفت:ماشینت کووووووو آدرین گفت:ایناهاش بابا بیا سوار شو میرسونمت کلویی:اره خوبه یه سلامی هم به بابات میکنم😉 شب شد
همه خوابیدند صبح شد ادرین خمیازه ای کشید😀و مثل همیشه سر حال پاشد بره صبحونه بخوره صبحونه که خورد آماده شد بره مدرسه که متوجه ی تقویم شد و دید که امروز تعطیله 🥳رپوش مدرسه رو با یه جفت لباس بیرونی عوض کرد و رفت که بره بیرون اما تو راه کلویی رو دید کلویی اومد سمتش و گفت:سلام آدرین امروز یه جای عالی رو میشناسم دوتایی بریم اونجا؟؟؟ آدرین:کجا؟ کلویی:سابرینا!!!کجا؟
سابرینا گفت:همین خیابون جشن یا به عبارتی پارتی😊 کلویی با لبخند دوباره گفت:میای؟؟🤗🤗🤗؟؟تلو خدا آدرین گفت:باشه بریم 😉 وقتی رفتن کلویی به مرینت بر خورد کرد گفت:آه اه تویی مرینت گفت:😡بله؟ کلویی:😬هیچی بابا و هر دو با هم گفتن:اینجا چی میکنی!!! مرینت گفت:معلومه اومدم تعتیلات کلویی گفت:منم همینطور دست آدرین و گرفت و گفت:ما دوتایی با هم😏البته تو هم کم نمیزاری با دوستات اومدی(بیشتر منظورش لوکاعه🤣🤣) مرینت گفت:منظور؟ _ هیچی بابا ولش کن👊 😑😑_ آدرین کلویی رفتند و روی یه میز نشستند لوکا و مرینت هم همینطور
دخترا هم رفتن به یه میز چند نفره(دخترا میگم یعنی همون دوستا مرینت دیگه) یکنفر در میکروفن گفت:لطفا شاد باشید و برای جشن امروز آماده باشید چند نفر رفتن که برقصن لوکا به مرینت گفت*یا به عبارتی درخواست کرد:میای برقصیم (حتما شما اینید🤬🤬 😅😅من که اینم😍😍) مرینت قبول کرد رفتن رو صحنه کلویی به آدرین گفت:اینجا راحتی؟ آدرین گفت: اره چطور مگه کلویی:هیچی😶😐 (نگران نباشید کلویی با آدرین نمیرقصه و شما به ارزوتون میرصید برید ادامه بدویید) در میکروفن:برای امروز یک رقص استسنا انتخاب میکنیم که فقط همون زوج برقصن اما به انتخاب من حتا اگه هم یگه رو نشناسن😌 هی شما
مرینت:من؟ بله شما بیاید اینجا شما آقای بله آقای آگراست قیافه مری😳 قیافه آدری😯 بیاید دیگه بفرمایید کلویی گفت:میخوای راه فرار بدم بهت بگو کار داری یا بابات نمیزاره از این حرفا آدرین در حال رفتن:میدونی که من نمیتونم دروغ بگم کلویی:خوب با هم دروغ میگیم😤 آدرین رفت (خیلی دوست داشتم اگه فیلم بود مثل فیلم هندی آدرین سه ساعت بره بعد سه ساعت به هم نگاه کنن مرینت به آدرین آدرین به مرینت😍😍😂😂) آدرین و مرینت رفتن رو صحنه نور روشن شد صورت لوکا:🙂 صورت کلویی:😒 مرینت:😳این چشم ها اینقدر درشت نیستن تعجب نمیکنه که شکلک خجالت کشیدن بدون لبخند نداریم😂😂 ادرین:😶 مرینت:میدونم این یه درخواست بود خوب چرا قبول کردی؟
آدرین:چون ارزشش رو داره(خیلی آروم گفت) مرینت:چی🤨 ادرین:خوب من.....گفتم قبول نکنم بد میشه.....و...واسه همین....اره مرینت:🤨باشه و وقتی رقصشون تموم شد خیلی ها رفتن و خیلی ها اومدن مرینت هم کیفشو برداشت و گفت:بریم لوکا لوکا:امم.. خوب امروز چطوره با این.... مرینت:این؟ _این پسره _آدرین؟ _خوب آره _خوب؟😒 _امروز چطوره با هم _اوف حوصلم سر رفت میشه حرفتو بزنی ای خدا😒 _خوب من باید برم خونم خوب _نمیخوای منو برسونی؟😐 _نه ولی یه روز دیگه جبران میکنم:و فرار کرد اما یجا که مرینت نبینه وایساد _😶این فازش چی بود؟ لوکا:امیدوارم آدرین سوارش کنه🤲(😅😚شما هم دعا کنید😚) 😍امیدوارم خوشتون اومده باشه😍 😇تا قسمت بعدی خدافظ😇
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعدییییییییییییی 🥺🥺😭😭
باشه عزیزم😊😉
سلام کیوتی 💖
تستت عالی بود 💕😍
لایک کردم😆
راستی خوشحال میشیم 🍓
این دعوت نامه رو از ما بپذیری 💕
مهمونی داریم 💜
فردا
هر ساعتی دلت میخواد میتونی بیاید🍓
از فردا تا پس فردا مهمونی هست 💓
تو هم دعوتی ❤️
تست استایلت (لباست) یادت نره 😹
منتظرتم ❣️
باشه ممنون
عالی بود
بعدی زود
عجب شعری شود
وای عزیزم مرسی ممنون باشه من زود میزارم البته سیع میکنم زود بزارم تو فقط منتظر داستانم باش عزیزم😘😊😊😉
عالییییییییییییی بود بعدییییییییییییی زود
عالییییییییییییی
بعدییییییییییییی
عالییییییییییییی بعدییییییییییییی