7 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🎵Rojan🎧 انتشار: 3 سال پیش 208 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بچه ها همون طور که خودتون میدونید مدارس حضوری شدن و مجبوریم خیلی بیشتر از قبل درس بخونیم به همین دلیل فاصله بین پارت ها ممکنه خیلی زیاد بشه به خاطرش عذر میخوام...... و اینکه هر کس منو فالو کنه فالو میشه و سه تا تست آخرش لایک میشن..... لطفا داستانمو به دوستاتون معرفی کنید.... مرسی💖🌸 ...خب بریم سراغ این پارت 👈👈👈
اول بالا رو بخون 👆👆
لیدی باگ : اوه .... متاسفم .... ترسوندمت ؟؟....
آدرین: به میز کامپیوتر که پشت سرم بود تکیه دادم و با بیشترین میزان جذابیتی که از خودم سراغ داشتم گفتم : به هیچ وجه .... مگه ممکنه کسی از لیدی باگ بترسه..... لیدی باگ : اوم... باشه..... من میخواستم راجب یه موضوعی باهات حرف بزنم ...... آدرین: تکیمو از میز گرفتم و چند قدم به لیدی باگ نزدیک شدم و با کنجکاوی پرسیدم : چه موضوعی ؟؟.....
لیدی باگ: خب .... خب .... اگه یه نفر بهت بگه یکی از اعضای خانوادت در واقع اونی که فکر میکنی نیست ..... اون وقت چه واکنشی نشون میدی؟؟؟؟..... آدرین: منظورت چیه ؟؟.... لیدی باگ : اااا... منظورم اینه که .... اینه که .... هیچی اصلا ولش کن ..... یویومو به سمت دود کش یکی از ساختمون هایی که از پنجره اتاق آدرین بهشون دید داشتم پرت کردم و با کمکش از پنجره اتاق بیرون رفتم .... آدرین : دنبال لیدی باگ تا کنار پنجره دویدم و گفتم : دوست دارم مای لیدی ..... پلگ: چشمم روشن.... چی میبینم؟؟!! ....
آدرین: بی توجه به پلگ رفتم و بازم پشت میز کامپیوتر نشستم در حالی که از همین ملاقات کوتاه بی سر و ته با لیدی باگ احساس خیلی خوبی پیدا کردم .....
_________________________________مرینت : خودمو روی تخت پرت کردم و گفتم : من نتونستم بهش بگم .... آخه چطور میتونم باعث ناراحتیش بشم .... به نظرت حالا چی میشه ؟؟؟.... تیکی: نمیدونم .... این تصمیمی بوده که تو گرفتی ....... مرینت : آههه واقعا نمیدونستم باید چطور بهش بگم ...تیکی: اشکالی نداره ... بعدا تو یه فرصت مناسب بهش بگو ... مرینت: باشه..... رفتار آدرین امشب خیلی عجیب بود!!!...... تیکی: مطمئنی ؟؟.... اون معمولا همیشه به بهترین نحو برخورد میکنه.....
مرینت : مطمئن نیستم تیکی.... ولی لحظه آخری که داشتم از اتاقش بیرون میومدم شنیدم که گفت ... دوست دارم مای لیدی ....
تیکی: تیکه آخر ماکارونی رو که دستم بودو خوردم تا یوقت حرف اضافه ای از دهنم خارج نشه و باعث بشه مرینت هویت آدرینو بهمه ... مرینت : چرا حرفی نمیزنی؟؟؟..... بنظرت اشتباه کردم ؟؟.... تیکی : آره ... آره ... حتما اشتباه کردی ..... از بس که کت نوار مای لیدی صدات میزنه فکر کردی آدرینم اینو گفته.....
مرینت : اوم.... پس اشتباه کردم .... بهتره دیگه بخوابم .... شب بخیر تیکی..... تیکی: شب بخیر مرینت ..... خوب شد به چیزی شک نکرد .... مرینت : چیزی گفتی ؟؟.... تیکی: چی؟؟.. نه چیز نگفتم ....
__________________________________
الیا: چه عجب !!!... بالاخره اومدید؟؟.... زویی : در حالی که نفس نفس میزدم گفتم : ببخشید .... لوکا : تا اینجا رو دویدیم ..... مرینت : حالا که همه اومدن باید یه مطلبی رو بهتون بگم .... کاگامی: جلسه هامون تو این چند هفته اخیر یکم زیاد نشدن؟؟؟....
نینو : به خاطر اینکه پیشرفت خیلی خوبی داشتیم و اطلاعات زیادی بدست اوردیم ...... از جمله هویت هاگ ماث ...... زویی : داری جدی میگی؟؟؟.....
کاگامی : باورم نمیشه..... چطور این موضوع رو فهمیدید؟؟؟...
مرینت : کلید اصلیش وایلد تایگر بود ..... الیا اونو تعقیب کرد و هویتشو فهمید ..... ما از این طریق تونستیم بفهمیم مایورا و هاگ ماث کی هستن ....
زویی : اونا .... کی هستن ؟؟؟...
الیا : وایلد تایگر فیلیکسه..... مایورا ناتالیه ..... و هاگ ماث در واقع ...... گابریل اگراسته.....
کاگامی : چی ؟؟!!!! .....
زویی : چطور ممکنه ؟؟!!...
لوکا : اون خیلی مرموزه .... دور از انتظار نبود .....
الیا : ماباید بریم و خونه اونو محاصره کنیم و همشونو گیر بندازیم .....
کاگامی : این فکر خوبی نیست ..... ما عمارت اگراستو خوب نمیشناسیم..... اونجا ممکنه چند تا در مخی داشته باشه..... باید قبل از هر کاری نقشه عمارت رو پیدا کنیم و تمام مکان هاشو حفظ باشیم ..... مرینت : درسته .... نباید با عجله پیش بریم.....
زویی : اما اگه دیر بجنبیم ممکنه هاگ ماث یه نقشه دیگه بکشه ..... فکر کنم هممون اتفاقی رو که روز مرگ جانا راسی افتاد و یه جنجال حسابی راه انداخت رو یادمونه..... لوکا : یا ماجرای برج ایفل .....
مرینت : هممون اون اتفاق هارو یادمونه..... اما اگه بخوایم اونا رو تو پایگاه خودشون گیر بندازیم باید اول نقشه اون جا رو حفظ باشیم ..... به علاوه ... این کار باید زمانی انجام بشه که آدرین خونه نباشه .... الیا : من که میگم همین الان حمله کنیم ..... نینو : تو چرا اینقد عجولی؟؟؟...
الیا : فقط دلم میخواد هاگ ماث زود تر شکست بخوره.....
نینو : ولی نباید با عجله پیش بریم..... مرینت : داشتیم باهام سر این موضوع که حمله چه زمانی و کجا باشه بحث میکردیم که صفحه نمایش بزرگ بالای ساختمون هوا شناسی خیلی ناگهانی روشن شد و تصویر هاگ ماث توش نمایش داده شد ..... با عجله به سمت خروجی پارک مرکزی که محل جلسه امروزمون بود دویدم و کنار مردمی که جمع شده بودن تا بتونم بهتره تصویر هاگ ماثو ببینن وایسادم ..... تصویر با چند بار قطع و وصل شدن ثابت شد و هاگ ماث شروع به حرف زدن کرد
.........
هاگ ماث: لیدی باگ ، کت نوار و ابر قهرمان های دیگه ..... امروز روز شکست شما و پیروزی من خواهد بود ..... بالاخره بعد از این همه سال معجزه گر های شما مال من میشه ...... مبارزه نهایی در خیابون مرکزیه..... آماده باشید!!!..... صفحه نمایش خاموش شد و این من بودم که با بهت و شونه های خم شده بین جمعیتی وایساده بودم که هر کدوم به سمتی میرفتن تا خودشونو از خیابون مرکزی دور کنن ...... الیا : لعنتی !!! .... اونا قبل از ما دست به کار شدن.......
مرینت : با صدای الیا تازه فهمیدم بچه ها هم پست سرم اومده بودن..... زویی: حالا باید چکار کنیم؟؟؟..... لوکا : زود باش مرینت ..... تو الان باید مارو رهبری کنی ......
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
چرا پارت بعد رو نمیزاری؟
بد بخت شدم اجی بخدا 😭😭
همش امتحان همش پرسش
همش تحقیق
پنج شنبه و جمعه هم وقت سر خاروندن ندارم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
منم مثل تو شدم. یک هفته هست که میخوام یک داستان بنویسم ، یک کلاس ثبت نام کنم ، برم کتابخونه کتاب بگیرم اما وقت نمیکنم.😭
من برا درست کردن یه ماکت و کشیدن یه نقاشی دو هفته وقت دارم که تا حالا یه هفتش گذشته و نتونستم هیچ کدومو انجام بدم
فکر کنم شبا دیگه باید تا ۲ بیدار بمونم 😢
ماکت در مورد چی میخوای بسازی؟🙁
ای روژان ماکت رو انتخاب کردی ؟😴
من میخوام تحقیق بدم ولی خب خودم حوصله و وقت نوشتن ندارم میخوام ببرم کافی نتی برام بنویسه 😶
راستی تحقیق تفکر رو انجام دادی ؟ 🥶
کدوم تحقیق منظورت هست ؟
من که یک تحقیق تفکر دارم که باید تا دی ماه انجام بدم.
تحقیقی که باید انجام بدم مال درس تحقیق پژوهشی هست.
باید یک تحقیق پژوهشی بنویسم.
راستی من کلاس هفتمم.
نه عزیزم ما کلاس هشتم هستیم بعد پیش همیم باید یه دو تا تحقیق انجام بدیم 🍧 الان میخوام ببینم روژان خانم تحقیق انجام داده یا نه 🥲
یعنی توی یک مدرسه هستید؟
بله توی یک مدرسه هستیم 😍
خوش به حالتون.🌹🌹🤩
مرسی 🙄😍💟 🧁
🌸🌹🌺💙💚💜
سلام اجی
ماکت تربیت بدنی 😄
امروز تحویلش دادم و نمره کامل گرفتم 😍
سلام اجی صدف
من ماکت رو درست کردم
تحقیق اگه بدی کافینت مجبوری ارائه بدی 😣
)جواب به صدف😁 )
اره تحقیق تفکر رو خیلی وقت پیش انجام دادم و الانم باید نقاشی مسابقه رو آماده کنم 😢😭😭😭😭😭😭
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
🌸💖
والا تو خوب روژان 😂
من حوصله انجام هیچ کاری رو ندادم مخصوصا ماکت 😑 آره ماکتی رو امروز دیدم خوشگل بود 🥲
🐇🐇 خرگوشی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم 🐇🐇😂
😂😂😂😂😂
چقدر من از دنیا عقبم.
سلام بچه ها
یه راهنمایی به من بکنید 😭😭
خیلی از کامنت هایی که مینویسم اصلا ارسال نمیشن و خود به خود حذف میشن
حتی چند بار هم می نویسمشون اما بازم همون اتفاق قبلی میافته 😢
بگید باید چکار کنم ؟؟🙏🙏
سلام روژان جونم 🤗
ببین بعضی از کامنت ها از طرف خود تستچی پاک میشن حالا دیگه به متن اون کامنت یا نظر بستگی داره ممکنه با مقررات تستچی جور در نیاد واسه همین خودش پاکش میکنه 💚💫
برای منم این جوری میشه.😕
😭😭
نمیدونم 🤔
کامنت های من محتوای بدی هم نداشتن
تستچی چرا حذفشون کردی 😢😅
اگه محتوای بدی ندارن که دیگه نمیدونم 🙄😁
حالا دیگه مهم نیست 🤔
عالییییی🙏😁
ممنون 😙
وای ، الان شدم توپ هیجان.
دارم میمیرم.
لطفا فردا که تعطیل هست پارت بعد رو بزار.
🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛
فردا خونه نیستم 😢
نمیتونم پارت بدم
🙁 خب ،،،،، خب ، خب نمیشه از همون جا که هستی با اینترنت یکی داستان رو بزاری ؟
🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛🐞🐈⬛
اگر دیدی این جوری هم نمیتونی ، اشکالی نداره.🎈❤️
قراره برم بیرون و اونجا به اینترنت دسترسی ندارم
باشه.😔
اشکالی نداره ، هر وقت که تونستی بزار.😊
آجی جون یک سوال : اسمت روژان هست؟😉
میتونی بری و تست معرفیت رو ببینی.❤️🧡💛💚💙💜🤎🖤🤍
بعدیییییی
هر وقت بتونم میزارمش 😄😘
🍓🍓