هانا توی اتاقش نبود پس باید برم اون موبایل رو بردارم رفتم سریع اون رو برداشتم و یواشکی برمش تو اتاق اونجا مخفیش کردم تا یک ساعت دیگه که قرار بود برم پیش نی یانگ بلاخره اینم تموم شد نفس عمیقی کشیدم به طوری که فکر کنه من از اون سر راه رو اتاق ها اومدم سریع رفتم. اوووووف رفتم توی اتاق خودم زنگ زدم به جسیکا .+ جسیکا باید بگم هیچ کس مثل تو نمیتونه انقدر خواب بازی کنه &هههدارم لوس میشما بعدشم مگه من کار اونقدر بزرگی کردم فقط رفتم ادرسش رو پیدا کردم .جسیکارو بغل گرفتم آخ خواهر کوچولوی خودم« اونا هم سنن این عادت میا هست» &میا تو رو خدا همه چی رو برام تعریف کن به خود خدا قول میدم که کسی نفهمه ؟+ خوب قبلا که پدر ج ک داشت با تلفنش حرف میزد و اواین شبی که تو خونمون بود دیدموشون & واقعا منم از پدر ج ک انتظار نداشتم . بعد از کلی حرف زدن برای گردش رفتیم بیرون و خاطرات هم بچه گی و هم الان رو زنده کردیم
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
31 لایک
نمیدونم چرا یاد سیب ممنوعه اوفتادم
😂😂😂 چون تو مغزم اون فیلم رو هم با داستانم قاطی کردم که این شد
خیلی عالی بود•-•
فایتینگ 🍨💕
مرسی ❤️
عاااللییی بودد 🥰🥰💜 پارت بدی رو بزااارر 💜💜
فردا یا شنبه میزارم
پارتتتت بعد عالی بود عاج❤❤
مرسی آجی فردا یا شنبه میزارم
باش🙄😪💔
چاره دیگه ندارم اگر دیدی نزاشتم بدون خو کشی کردم 😂😢
سلام عالی
شاید باورت نشه ولی من ساعت ۸ صبح تا ۱۲ ظهر نشسته م همه ی پارت های داستانت رو خوندم از پارت یک تا پارت ۳۸ یعنی این پارت داستانت خیلی باحاله 😍😘😘 ولی یخورده ژانر هیجانی و رومان تی ک شو بیشتر کن
ممنون😍😍😘😘😘😘😘😘😇
مرسی 🥰🥺
من انقد داستانت رو دوست داشتم ۳۷ پارت رو تو یک روز خوندم حتی خودمم باورم نمیشه
مرسی 🥰
پااااارتتت بعدیدددییی تروهداااا فردا سریع بزار
باشه
پارتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بعددددددددددددددددددددد پیلیزززززززززززززززززززززززز عالییییییییییییییییییییییییی بودددددددددددددددددددددد
مرسیییییییییییی مثل همیشه روزی یک پارت میزارم
چشم
عالی بود😍😍😍😍😍😍👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻💫💫💫💫
فالویی=فالویی
مرسی
عالی مثل همیشه ❤️💜
🥰❤️