
بعد کاترین هم یکم خندید و سنجاق سرش رو در اورد و دو ساعت داشت سعی میکرد که در رو باز کنه وریان هم هی تشویقش میکرد ما هم همینطور که کاترین داشت تلاش میکرد یه چرت زدیم😪😴
بعد که بیدار شدیم دیدیم هنوز داره تلاش میکنه😫دیگه اعصابم ریخته بود بهم🤬😡رفتم سنجاق سر رو ازش گرفتم یکم تلاش کردم و در باز شد و سنجاق سر رو دادم دستش و منو اریکا رفتیم توی اون در کاترین هم خیلی عصبی شده بود آریان هم گفتش که چیزی نس آخرای بازی بهشون خیانت میکنیم ولی انگار نفهمیده بودن من دارم گوش میکنم فکر کنم بیشتر از هرچیزی باید حواسم به اون دو تا باشه بعد بهشون گفتم:هی نمیخواین بیاین اون ها هم گفتن اومدیم و دنبالمون اومدن
رسیدیم به دو تا در که انگار دو راهی بود به کاترین و آریان گفتم که از در سمت راست برن و ما از سمت چپ بعد کاترین گفت وایسا ببینم اون صلیب دست شماست نکنه میخواین مارو به کشتن بدید خوب اگه میخواین از هم جدا شیم یه صلیب هم به ما بدید😒😐من رفتم به سمت اون عروسک جن زده صلیب رو بهش چسبوندم و تبدیل شد به ی عروسک معمولی چ.ا.ق.وی توی دستش رو ازش گرفتم بعد پریدم و یه تیکه از چوبی که روی سقف بود و به نظر میومد که قراره بشکنه رو کنم و با اون چ.ا.ق.و به شکل یه صلیب درش اوردم و دادمش به کاترین و گفتم بیا دیگه حرفی نیست شما ها از در راست میرین ما هم از در چپ
کاترین اوکی بریم آریان بعدش ما از در چپ رفتیم و اونا از در راست چ.ا.ق.و.ی.ی که تو دستم بود رو نگه داشتم و اریکا پرسید اون چ.ا.ق.و چرا دستته🤔من هم ماجرا رو به اریکا گفتم بعدشم گفتم خب این یه بازیه و اگر بمیریم خوب از بازی حذف میشیم شاید هم اونا منظورشون از خیانت همین حذف کردن باشه ولی به هر حال با این چ.ا.ق.و میتونیم از خودمون محافظت کنیم در برابر هرکس فرقی نداره چی اریکا اممم باشه اوکیه ولی اگه اونا ببینن چی بده من نگهش دارم من باشه فقط چون که بهت اطمینان دارم💕
همینطور داشتیم حرف میزدیم و میرفتیم که یه دفعه متوجه یه در بزرگ شدیم اریکا باید به کاترین و آریان بگیم؟ من اممم نه نیازی نیست اونا خودشون متوجه میشین😅
همان لحظه کاترین و آریان :درحال فرار کردن از دست عنکبوت های غول پیکر زامبی ها و اسکلت های متحرک آریان :کـــــــــــــــــــــــــمــــــــــــ(برای ادامه ی دادش بزن اسلاید بعد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــک(صدا به گوش اریکا و املی رسید) اریکا:صدای آریان بود به نظرت کمک میخوان🤔 من:اممم نه خودشون از پس خودشو بر میان ، اه این در باز نمیشه که😡 اریکا:خوب از سنجاق سر استفاده کن من وای آره ولی من: من که اونو ندارمش🥵 اریکا:نگران نباش من اوردنش میدونستم نیاز میشه😏 من:وای ممنونم اریکا و سنجاق سر رو ازش گرفتم و در رو باز کردم
رسیده بودیم به بیرون از خونه و اون نور های آبی که همون اول راه رو به ما نشون داده بودن اونجا بودن رفته بودیم بیرون که یه دفعه
خب تموم شد😊خواستم مثل این سریال ها جای حساسش تموم شه 😂منتظر پارت بعد باشید😃
اسلاید اضافه😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بایست توی ⓗⓞⓣ ⓖⓘⓡⓛⓢ کیه؟🙂💞به این نظرسنجی سر بزنید❤🩹
_نینا