
فالو کنیید 😐😐
الیا: این چرا رفت ؟؟!!!..... مرینت: از این حرف الیا واقعا خندم گرفت......یعنی نمیدونی چرا؟؟؟.... الیا : به مرینت یه چشم غره رفتم و منم به سمت خونه خودم راه افتادم .... _________________________________ لیدی باگ : تو چند روز گذشته منو و آدرین هر زمان که وقتمون آزاد بود به خونه مکس می رفتیم و با هم برای مسابقه تمرین میکردیم .....این چند روز آدرین یکم تو خودش بود با اینکه روز مسابقه یکم بهتر شده بود اما رقیب هامون خیلی سرسخت بودن و با کلی سختی گروه دوم شدیم .... مکس خیلی ناراحت شد به طوری که با هممون به خاطر اینکه اول نشده بودیم بد حرف زد و بعدم هاگ ماث شرورش کرد ..... کت نوار !!!! حواست کجاست؟؟.... از اونطرف برو ... باید جلوشو بگیریم ..... کت نوار: ببخشید بانوی من .... بعد مسیرمو به سمت چند تا ماشین که کنار هم پارک شده بودن تغییر دادم و از روشون پریدم و جلوی پگاسوس سیاه وایسادم ..... دیگه کارت تمومه !!! ... پگاسوس سیاه : اما من اینطور فکر نمیکنم ..... تلپورت..... کت نوار : در عرض چند ثانیه پگاسوس سیاه با قدرت تلپورت از جلوی چشمام غیب شد و روی سقف یکی از ساختمون های اطراف وایساد و با تمسخر به منو لیدی باگ که سعی داشتیم گیرش بندازیم خندید ....
لیدی باگ: هر چقدر که سعی می کردیم پگاسوس سیاه رو گیر بندازیم نتونستیم..... تا به جایی که وایساده بود میرسیدیم از جلوی چشمامون غیب میشد و یه جای دیگه ظاهر میشد ..... لاکی چارم!!!!..... چی ؟؟..یه دستبند شنا؟؟.... فهمیدم !!!...... کت نوار سرگرمش کن تا برگردم ..... کت نوار : چشم بانوی من .... دستمو به نشونه بیا جلو برای پگاسوس سیاه تکون دادم و حواسمو کامل به اطرافم جمع کردم تا یه وقت از پشت بهم حمله نکنه..... بر خلاف تصورم پگاسوس سیاه از روبه رو شروع به دویدن کرد تا بهم حمله کنه .... درست وقتی به یه قدمیم رسیده بود حضور کسی رو پشت سرم حس کردم و با عصام خودمو به سمت بالا پرت کردم و چند متر اونطرف تر وایسادم..... این کارم باعث شد ناخن های بلند وایلد تایگر به قفسه سینه پگاسوس سیاه برخورد کنه و زخمی بشه .... اوخ .... فکر کنم خیلی دردش گرفت آخه یه داد بلند زد و سریع با تلپورت از اونجا دور شد .... راستی تا فراموش نکردم بهتره به لیدی باگ خبر بدم وایلد تایگر پیداش شده تا یه وقت غافلگیر نشه .... اما تا تلفن عصامو فعال کردم که بهش خبر بدم مشت وایلد تایگر روی صورتم فرود اومد و باعث شد قدم به عقب پرت بشم ....
لعنتی ... احساس میکنم چند تا از دندونام خرد شده ..... با اینکه خیلی دلم میخواد به وایلد تایگر حمله کنم اما ازش فاصله گرفتم و از حمله هاش جاخالی دادم تا بتونم اون پیامو برای لیدی باگ بفرستم ..... بالاخره به هر سختی بود پیامو براش ارسال کردم ..... ولی تا خواستم یه نفس راحت بکشم پگاسوس سیاه هم پیداش شد و اونو وایلد تایگر با هم بهم حمله کردن ... رو لب وایلد تایگر یه لبخند پیروز مندانه هست که خیلی عصبانیم میکنه .... به جز اون نمیتونم مدت زیادی با هردوشون مبارزه کنم ..... خواهش میکنم زود تر برگرد لیدی باگ .... _________________________________ لیدی باگ : یواشکی داخل سالن استخر رو نگاه کردم ... وقتی کسی رو ندیدم وارد بخش شنا شدم .... کسی جز کیم اونجا نبود .... نزدیک تر رفتم .... کیم وقتی منو دید با تعجب بهم نگاه کرد و خودشو با شنا قورباغه به لبه استخر رسوند و ازش بیرون اومد..... کیم : لیدی باگ؟؟!!! تو اینجا چکار میکنی ؟؟!!!!......... لیدی باگ : معجزه گر میمون رو از داخل یویوم بیرون اوردم و به سمت کیم گرفتمش ..... کیم !!! تو شکست پگاسوس سیاه بهم کمک میکنی ؟؟؟.... کیم : با لبخند معجزه گرمو از دست لیدی باگ گرفتم .... البته !!!!.....
صدای پیامی که برام اومده بود باعث شد به صفحه یویوم نگاه کنم ..... پیام از طرف کت نوار بود ..... توی متن پیام نوشته بود 《 وایلد تایگر اینجاست ...... سریع تر خودتو برسون بانوی من ....》 همین پیام با اینکه کوتاهه اما کمک خیلی بزرگی میکنه .... _________________________________ کت نوار : با کمک عصام وایلد تایگرو از روی خودم به طرف دیگه ای پرت کردم و حمله پگاسوس سیاه رو دفع کردم و به طرف وایلد تایگر که میخواست با ناخن های بلندش بهم صدمه بزنه برگشتم .... همه چیز تو یه دقیقه اتفاق افتاد ..... ناخن های وایلد تایگر که تو یه سانتی متری صورتم بود .... لیدی باگ که با پاش به پهلوی وایلد تایگر ضربه زد و باعث شد روی زمین بیافته..... پگاسوس که خودشو روی لیدی باگ انداخت و خواست گوشوارشو دربیاره..... کینگ مانکی که با استفاده از عروسک قورباغه ای شکلش قدرت تلپورتو از پگاسوس گرفت .....لیدی باگ با یویوش عینک پگاسوس سیاه رو برداشت و شکوندش.....
لیدی باگ : فورا پگاسوس سیاه رو حل دادم تا از روم کنار بره.... بعد بلند شدم و شرارت آکوما رو خنثی کردم .....کفشدوزک معجزه آسا..... همه خرابی هایی که پگاسوس سیاه بوجود اورده بود درست شدن .... حتی زخم روی قفسه سینه خودشم ترمیم شد ..... کت نوار به مکس کمک کرد تا بلند شه و از اونجا دورش کرد....منو کینگ مانکی هم وایلد تایگر رو محاصره کردیم..... وایلد تایگر تا میخواست بهمون حمله کنه پشیمون میشد و دوباره به عقب برمیگشت ..... درسته... چون نمیتونه همزمان با دونفر قدرتمند مبارزه کنه .... طولی نکشید که کت نوار هم برگشت.... و حالا سه تایی وایلد تایگرو محاصره کردیم .... وقتی دید نمیتونه باهامون مبارزه کنه با یه حرکت هوشمندانه فرار کرد ..... تا یه جایی دنبالش کردیم ..... اما بعدا بی خیالش شدیم .... البته نه کاملا بی خیال .... ( منظورش ریناروژه)... _________________________________ ریناروژ: تو خونه بودم و داشتم روی یه مقاله کار میکردم که لیدی باگ بهم خبر داد
به خیابون نزدیک اسخر برم چون اونجا با وایلد تایگر و یه ابر شرور درگیر شدن اما خودمو نشون ندم .... در واقع ازم خواست وایلد تایگرو تعقیب کنم ..... با استفاده از قدرت توهم خودمو توی یه حباب قرار دادم که نامرئیه و کسی نمیتونه ببینتم .... اینبار نباید مثل دفعه قبل که مایورا رو گم کردم وایلد تایگر رو هم گم کنم ...... باید موفق بشم.....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
به میراکلسی ها میگن میراکولر
عالیییی بود ❤
ممنون 😄
عالیییی🙏💐☘
ممنون 😗
عالی بود🌺
مرسی 😍
♥️🌹♥️🌹♥️
عالیییی
ممنون 😄
عالی بود👌👌💜❤
فالویی بفالو
مرسی
فالو شدی
ممنون عشقم❤
یه سری به داستانمم بزن.میراکلسی هستش
باشه
وقت کنم یه سر میزنم
مرسی عزیزم😘💞