پدر ج ک:همه چیز آماده بود رفتم یه دستی به مو هام بکشم که صدای در اومد خدمتکار رفت در رو باز کرد سون ریو رفت پسرم جانی رو آورد و رفتیم برای استقبال ازشون+سلام _سلام «پدر ج ک ¢ سون ریو£» ¢خیلی خوش آمدید£سلام +وای وای وای این آقای خوشتیپ رو ببین افتخار آشنایی با شما رو میدید؟£ههههه ایشون جانی هستن +خوشبختم جانی £ما هم همینطور 😊¢چرا اونجا وایسادید خدمتکار چمدون ها رو ببر داخل اتاقشون ® چشم £بیاید از این طرف ¢خوب پسرم چه خبر دیگه اون یونگی کاری نکرد_نهتازه چند رو پیش با هم رفتیم تفریح اون واقعا تغییر کرده ¢خوب دخترم وقتی پسرم رو اونجوری دیدیچه حسی داشتی میدونی که من اولین بار که عاشق شدم عشقم رو اونجوری دیدم+ امیدوارم هیچکس تجربش نکنه خیلی سخته خودم نزدیک بود بیهوش شم انقدر التماس کردم البته این پرستار ها هم ول کن نیستن هی میگفت من باید بکشم رو سرشون اهههههه £ خیلی رو مخ هستن +کاملا حق با شماست£اهه راستی خدمتکار اتاقشون رو نشون بده ®چشم +خیلی ممنون
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
41 لایک
وایی به داستانت وابسته شدم عاجی🎀💐😑
عالی بود عاجو پارت بعد پیلیز❤❤❤🥺🥺🥺
خیلیییییی خوببب بوددد
واییی عالی بود💜♥️❤️
پارت بعدی زود بزار 💜♥️❤️
واااییی عالی عالی عالی
مرسی
عالییی مرسی🥰
🥰
عالی عالی عالی عالی
عالیییییی بود
مرسی 🥰