های 💖💜💚🖤💗🤍
پارت اول منتشر شده ممنون از ناظر جونم لطفا این پارت رو هم منتشر کن💜🖤
برای دیدن پارت های قبلی و بعدی به لیست (داستان عشق دبیرستانی) برید
^موضوع تست^
ماه ها از رابطه ا/ت و کوک میگذره و مینسو ک عاشق کوک عه روز ب روز بیشتر ب ا/ت حسودی میکنه تا جایی ک تصمیم میگیره عشق ا/ت و کوک را بهم بزنه. پس ی روز ا/ت را تنها توی حیاط گیر میاره و اون را تاجایی میزنه ک بیهوش میشه. بعد خیلی عادی ب کلاس برمیگرده. کوک سر کلاس عه و خیلی نگران ا/ت ست و از معلم اجازه میگیره بره دنبالش و معلم هم اجازه میده. چند دقیقه بعد صدای داد کوک بلند میشه: کمک... کمک کنید....کمک ...ا/ت جونم بلند شو ... ا/ت😭💔 همکلاسی های ا/ت و کوک میرسن و ا/ت را بهصورت خون آلود در بغل کوک با صورت گریان میبینن💔💔 مدیر آمبولانس خبر میکنه و ا/ت را ب بیمارستان میبرن .... *** ا/ت از بیمارستان مرخص میشه. +ا/ت _بله؟ +میگم نمیخوای از اون دختره ی پررو ....😡😡(جوش میاره نمیتونه ادامه بده) _آروم باش کوک جونم + (با حرص) نمیخوای ازش شکایت کنی _ نه +پس خودم ازش شکایت میکنم _اونوقت اگ ازت بپرسن چ نسبتی با من داری چ میگی +میگم شوهرشم _شوهر؟؟!!!😳 +آره😌 _ کوک داری زیاده روی میکنی ها +ن خیر کوک حلقه رو از جیبش در میاره و میگ: فرشته کوچولوی من ،بامن ازدواج میکنی؟ _چیییی😳 +گفتم با من ازدواج میکنی _ام....بل....بلههههه😍😍 و 💋 *** ا/ت و کوک هردو در کنکور قبول شدند و باهم ازدواج کردند. ا/ت میخواست برا دانشگاه ولی کوک نزاشت و باهم یک خونه گرفتند و زندگی کردند
منتظر پارت ۳ باشید 💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیه😍😍😍