7 اسلاید صحیح/غلط توسط: K.S.M.A انتشار: 3 سال پیش 90 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام . راستش قرار نبود الان تست درست کنم . ولی حوصله ام سر رفته بود گفتم یه پارت دیگه ادامه بدم .
آنچه گذشت : کلویی در نانوایی ما کار می کند
خیلی دلم براش تنگه ! رسیدم به برزیل !
البته الان ساعت ۳ شب بود . چراغ های کمی در ریو روشن بود . ( ریو : یکی از شهر های برزیل )
گوشه ای را پیدا کردم و چادر درست کردم . تمام شیرینی ها را کوامی ها خورده بودن 😂 برای همین من خیلی گرسنه ام بود . می خواستم از لاکی چارم استفاده کنم ولی تیکی نداشت . حالا من لیدی باگ گرسنه در برزیل بودم . با چند تا چوب آتش درست کردم و خوابیدن …
صبح بیدار شدم . چقدر دور و ورم شلوغ بود ! باورم نمیشه . همه ی وسایلم را در یویو ام کردم و حرکت کردم . یادم رفته بود دیشب از لیدی باگ بودن در بیام . سریع در آوردم و تیکی را بی حال دیدم . سریع به سمت یک نانوایی دویدم . یک جای کوچک را پیدا کردم . بعد چند نان را برداشتم . ولی تمام پول هایی در یویوم بود . ولی دلم می سوخت که دوباره تبدیل شم . حالا باید چی کار می کردم !
تیکی با صدای گرفته گفت : تبدیل شوووو .
بعد ناگهان یکی گوشواره ها و تیکی و ژاکتم را دزدید .
خیلی بد بود با لباس راحتی توی خیابان باشم . سریع دویدم . اما یکی گفت : ایست لیدی باگ ! برگشتم . پلیس بود . یه لحظه ترسیدم ولی یادش بود مرینت دوپن چنگ لیدی باگه ! وای به خودم ! پلیس ادامه داد : تو اینجا چه کار می کنی ! با لباس …. می دونی
نمی توانستم بگم به خاطر رینا اومدم . گفتم : سفر کوتاه ! پلیس گفت : دیشب مهمونی ای چیزی بودی ؟ اخه یکم به نظر خوب نمیای
گفتم نه نه تو راه خسته شدم یکم !
پلیس گفت : پس به خاطر … روغن فلفلی اومدی ؟ گفتم ببخشید ؟ گفت اره سوغاتی اینجا
گفتم اها راستی یه خواهش …. یکی معجزه گر من را گرفت ، میشه لطفا واسه ی من او را پیدا کنید ؟
پلیس : اعتماد را از کجا بیارم ؟
گفتم اصلا نیاز ندارم من لیدی بازم نه شما می رم و خودم پیدا می کنم
بعد پلیس شانه ی خود را تکان داد و رفت . من هم با عصبانیت در برزیل سرگردان شدم
کم کم عصر شد . باورم نمیشه نزدیک یک روز هیچی نخوردم ! بعد یک گوشه نشستم . در یک محله ی عجیب . واقعا ترسناک بود ! یک آقایی کنارم نشست بلند شدم ولی دنبالم امد . بعد جیغ زدم و او گفت : مرینت ! خوب نگاهش کردم . نینو بود ! گفتم : نینو ! خیلی متاسفم واست . اون دختره الیا کجاست ! نینو گفت : ما با هم کات کردیم . بخاطر این که اون یه کارهایی می کرد …. گفتم : غیر از اون جر.م منظورت ؟
گفت اره
بعد فلش بک خورد : الیا . من نمی توانم بدون دز.دی زندگی کنم . من وابسته شدم ! نینو گفت : تو یه دز.د شدی ! الیا . اصلا برو . من نمی خوامت نینو . باشه من میرم و تو رو تنها میزارم . تازه اون کوامی اش را داره ولی من هیچکی را
بعد تریکس که دهانش بسته شده بود کلی دست و بال زد ولی الیا تبدیل شد و در سایه ها رفت
فلش بک تمام :
مرینت : واقعا براش متاسفم . من فکر نمی کردم آنقدر پل.ید باشه
نینو : مهم نیست . می خوای بیای خونه ی من ؟ گفتم : البته
و بعد به خونه ی او رفتم
تو که رفتم کریس برادر نینو را دیدم : گفتم : تریکس ! واقعا خودتی ! اون چیزی نگفت بعد نینو توضیح داد که کریس هم با من الیا به برزیل آمده ….. بعد نینو سفره را پهن کرد و روی میز سه چار تا بطری روغن فلفل بود ! بعد چیزی به نام کراکت مرغ روی سفره گذاشت . من سریع خوردم قبل نشستن نینو روی میز ! بعد نینو روی کراکت مرغ کمی از این روغن ریخت و خورد . من هم امتحان کردم ولی خیلی تند بود !
آنچه خواهید دید : یعنی قراره باز هم مشکل پیش بیاد ! باید اونو پیدا کنیم ! اما من نمی تونم !
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عالی ممنون
عالیـــــــــ
💗💗💗
😊