
…………..
آنچه گذشت : دز.دی از موزه یه نوع جر.مه ! تجارمون بده لیدی باگ ! پلیس ها امدند
یونیگرل : نقشه چیه ؟ بانیکس : خب ما جعبه ی میراکلس را داریم یونیگرل : نگوووووو بانیکس : خب ما یه چهار پنج تا میراکلس را نداریم ولی بقیه را داریم . یونیگرل : خب ؟ بانیکس : ما به معجزه گر موش نیاز داریم تا پخش بشم و کوچک بشم و یواشکی بریم یونیگرل : من چی ؟ خب تو معجزه گر خروس را برمی داری و معجزه گر موش را دو تا می کنی و با هم یواشکی می ریم بیمارستان . یونیگرل : برای اولین بار از نیست خوشم اومد !
بانیکس معجزه گر موش را برداشت و گفت : مولو و فلاف یکی بشید ! بعد به یونیگرل معجزه گر خروس را داد و او معجزه گر موش را دو تا کرد و خودش هم گفت : مولو و معجزه گر یونیکورن یکی بشید ! بانیکس : کوامیت اسم نداره ؟ یونیگرل : ما دیگه کوامی نداریم ! بانیکس : بعد این موضوع یه ذره باید بیشتر توی زمان سفر کنم بعد یواشکی با هم فرار کردند و دوباره یکی شدند و به بیمارستان رفتند
یونیگرل : پرینت کجاست ! دکتر : خب دو تا خبر دارم ، خوب و بد ! بانیکس : سریع تر بگو ! دکتر : خبر خوب اینه که مینت خوب شد و درست شد یونیگرل : آخ جان ! دکتر : خبر بد اینه که مغز مرینت توی یه شوک بزرگی قرار گرفته که باعث شده یک سری کار ها براش سخت تر بشن ، مثلا به سختی می تونه بدوه بانیکس : اوه نه ! لیدی باگ هیچ وقت این را به من نگفت ! دکتر : نگران نباشید ! ما متوجه شدیم این اتفاق علمی نیست و احتمالا یک سری چیز ها باشن که ما نمی دونیم یعنی شاید خودش با خودش درمان شد و یا شاید هم اصلا با یک طب میراکلسی درست شه
بانیکس : طب میراکلسی ؟ یونیگرل : طب میراکلسی پزشک هایی هستند که با میراکلس بیماران را درمان می کنند بانیکس : یک سری افراد نادا.ن پا میشن میرن به مردم با میراکلس کمک می کنن ؟ دکتر : خب من وقت ندارم و باید برم مرینت توی طبقه ی بالا اتاق ۳۴ هست ، می تونید برید پیشش و احتمالا تا یک ساعت دیگر مرخص بشود
آنچه خواهید داد : عزیز.م ! باید بریم و این مصیبت را درست کنیم ! خیلی داریم سفر در زمان می کنیم !
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)