میا : تا صبح روی صندلی کنار جونگ کوک بودم و حواسم بهش بود خیلی میترسیدم چیزیش بشه اما خواب برد 😴😴😴😴😴😴😴😴😴😴😴😴
جونگ کوک : صبح چشم هام رو باز کردم میا رو دیدم که روی صندلی کنارم خوابش برده و دستم رو سفت گرفته
دلم نیومد بیدارش کنم که پرستار اومد با وقتی که دید به هوش اومدم رفت دکتر رو خبر کرد
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
42 لایک
😍😍😍😍😍😍 دیگه هیچوقت هیچوقت آنچه خواهید دید نمیخونم نمیدونی سر پارت قبا وقتی آنچه خواهید دید خوندم چقدر گریه کردن
آجی جدید پیدا کردی مارو فراموش کردی
کی گفته 😑😑😑😑
من 😶
عالی بود پارت بعدی
پارت بعدییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
فرداااااااااآااااااااااااااا
آجییییییی یهههه چیزییییی کشفففف کردممممم طرز فکر بابا مثلللللل ایلو میناتیییی هاستتتتت
وااااااااای 🤯
عالی بود بعدی لطفا 💜
سلام میشه فالوم کنید و به تستام سر بزنید و تست جدید درست کردم داستان عشق ابدی میشه بخونیدش ❤️😘
باشه
عالییییییییییییییی
عالییییییییییییییی
پارت بعد
فردا میزارم