
فالو لایک کامنت
ادامه: پسیفیکا:دیپ😔 گفتم:درست حرف بزن دیپ چیه؟😒 گف:ببخشید دیپر🥺💔😔 گفتم:حالا که جونت رو نجات دادم ازت میخوام حرف نزنی و بهم نچسبی😔 گف:باش و محکم کمربند ماشین رو گرفت یهو سرم گیج رفت:بیل سایفرهههه تیک تاک کید امشب منو تو قبرستون گرویتی فالز گفتم:عمو استننننن نگه داااارررررررررررررررر سریع از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت یه سطل آشغال حالت تهوع دارم🤢 دستم رو به یه سنگ گررفتم و کمی خم شدم ولی حالم بد نشد گفتم:شما برین چیزیم نیس خودم میام است لی:باشه هر......میبل زد به استن لی دیپر بزار منم میام 😉 میبل پیاده شد و ماشین رفت میبل:دیپر خوبی؟ گفتم:نمیدونم یکم حالم بده🩸 گف:آروم بلند شو راه برییم تا به کلبه برسیم مطمئنی حالت خوبه؟ گفتم خوبم🚬
گفتم:مطمئن باش که اوکیم🙂 گف:باشه ادامه داد:ااااااااا من صحبت تو و عمو فورد رو شنیدم که درباره ماشین زمان حرف میزدین گفتم:فضول گف:دیپ میخواد تورو بفرسته تو ماشیننننننن زمان نمیشه که اگه برنگدی چی گفتم:هنوز معلوم نیس کی اینکارو میکنیم میبل:منم باهات میامممممممممممم گفتم:چی؟اامم باشه ببینینم عمو فورد چی میگه میبل:میخوام آینده رو ببینم گفتم:حق نداریماونجا آیندرو تغییر بدیم مث اون موقعی که از دستگاه زمان بلندین استفاده کردیم (بلندین همون یارو که مامور زمان بود)میبل:اون گذشته بودددد گفتم:اره مگرنه آینده تغییر میکرد😐🤨 گف:باشه باشهههههههه
رسیدیم کلبه فورد اومد جلوم :فردا باید سوار ماشین زمان شی گفتم:چی؟؟؟؟؟؟/ فردا؟؟؟ چقد زود میبل هم میشه بیاد؟ فورد:باشه اونم بیاد پسیفیکا :سلامممممممممممممممممم منم میخوام برممممممممممممممم فورد:ممم باشه هرچی بیشتر بهتر ونی:منم میخواممممممممممممممممممممممممممممممممم فورد:ای خدا ای فلکککک باشه دیگه کسی نمیشه بیاددددددد بازم تو سرم میچرخید که باید برم قبرستون ملودی:بچه ها ناهاررررر سرمیز نشستم غذا کراکت پنیری بود چقدم خوشمزهههههههههههههههههههههههههههههههههههه خب معلوومه خوشمزس چون توی رستوران کار میکرده نشست غذای پسرش رو بده😍چقد کیوتهههههههههه گفتم ممممممم من تا شام بگیرم بخوابم چطوریه؟؟؟؟/ میبل:اگه خسته ای بخواب بعد دوباره بیدارشو بخور😐😂
استراحنت به چشمان
و پشمان
ملودی:شام پیتزا با همبرگر و نوشاببههه و مرغ سوخاری ولی خیلی بزرگ و پر پنیررررررررررررررررررر و مخلفات با سیبزمینیییی همشونم توش پنیر میریزم وکراکت پنیری بازم درست میکنم با کورن داگ پنیر سیبزمینی و سس های مخصوصووصصصصص با هات داگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ وای من دهنم آب افتادددددددددددددددد زئوس:به نظرت یکم زیاد و سخت نیس؟ ملودی:پس برای فردا شب میکنم امشب کتلت میزارم فردا شب بچه ها دارن میرن باید یه غذای خفن بخورنن وایییییییییی خیلیخوبهههههههههههههههههههه رفتم بخوابم و بازهم داستان بیل و قبرستون وقتی بیدار شدم یه عالمه کتلت با نون و سس و مخلفات خوردم همه رفتن خوابیدن دیگه وقت شه من باید برمکلاهم رو روی سرم گذاشتم و کوله رو انداختم پشتم به قبرستون رسیدم😥 یکهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام جون دلا
منم بیپر ۲ کبیر و کمیاب
بالاخره بعد از چند صد سال برگشتم
ولی متاسفانه امتحانات دارم و حضور مدرسه میرم و کلاس جدا هم میرم کلا پر مشقلم به خاطر همین یه چند وقت میام داستان میخونم کامنت میدم ولی داستان نمینویسم
اوکیییی
به شامشون حسودیم شدT_T
منم خخ
بی نظیر مثل همیشه خسته نباشی💖
مررسیییییییی
داستانت عالییه✨🙂
همینطوری با قدرت و اراده ادامه بده😊
ممنونم ازت
عالیییییییییییییییی بودددددددددددد لطفاااااااااا پارت بعدی سریع تر بزاررررررررر😁
باشششششششششششششششششششششششششششششششههههههههه
انتشار: 45 ثانیه پیش
D:
😋