من برگشتم شروع میکنم سال پنجم رو و میرویم به سوی گذاشتن رگباری پارت ها جوگیر شدم تا ۲۶ میخوام بذارم راستی اخرش برین نتیجه حوصله نوشتن ندارم صفحه اخر خبر نسبتا مهمیه
از زبان راوی ) دختر چشمانش را باز کرد با دیدن اتاق قرمز خوابگاه دخترانه مخصوص سال پنجمی ها گریفیندور لبخند بر لبانش شکل بست بلند شد و موهای بازش را که دور شانه هایش افتاده بود روی کمرش انداخت تختش را مرتب کرد و شانه ای برداشت موهای قهوه ای رنگ اش را به نرمی شانه زد بعد انها را با تکان چوبدستی موهایش را دور سرش بافت و مقداری اش را پشتش انداخت ردای مدرسه اش را پوشی ردای سیاه که ارم گروه گریفیندور قرمز رنگ روی ان بود کروات قرمزش را بست و بعد خواهرش را بیدار کرد . لیا : هرمیون بیدار شو . چند لحظه بعد دختری که هرمیون نام داشت با قیافه خوابالو ای داشت اماده میشد ، هرمیون با بدخلقی به خواهرش نگاه کرد و گفت : نمیخوای کمکم کنی لیا احیانا ؟. لیا بلند شد و با تکان چوبدستی موهای خواهرش را مثل خودش بافت کروات خواهرش را بست بعد به سمت کمد رفت کیفش و ساعت سیاه رنگ مچی اش را برداشت ساعتش را برداشت و دستش کرد کتاب هایش را توی کیفش گذاشت و اماده و مرتب دست خواهرش را گرفت و به سمت سرسرا که دو دستش هری پاتر و سوروس بلک منتظر او بود رفت ( عکس مدل مو هرمیون و لیا مدل موها نه عکس خودشون )
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
بعد یه قرننن😑
عالی بود آجی💕
ممنون اجی
چیکار کنم ایده ای ندارم