پارت12(زیبا)جانکوک🖤💜

سلام به همگی

تو و جیسو به طرف جانکوک رفتید جیسو=همین الان بابام بهم زنگ زد جانکوک=خوب چی گفت جیسو=گفتش که میتونم تو سئول بمونم ا/ت=واقعا؟ جیسو=آره ا/ت=وای خداروشکر جانکوک=خوشحال شدم👍😐 قیافه ی کوکی=🤨🤨 جیسو=جانکوکی؟جانکوکی؟ ا/ت=خوب👏چیکار کنیم جیسو=بیاید برای مهمونی ای که میخوایم بریم برنامه ریزی کنیم ا/ت=موافقم جیسو=اها راستی جانکوکی توهم میتونی بیای جانکوک=😐😐😐😐 جیسو=این داش ما هنوز تو کف سئول مونده جانکوک=آها خوب باش منم میام ا/ت=من خسته شدم جیسو=ازچی؟ ا/ت=نمیدونم سیامک انصاریان=خسته شدی؟ ا/ت=آره سیامک انصاریان=خوب بایا کن👍😐 نویسنده=جرررررررررررواجرررررررر🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

کمی حرف زدیدو ساعت5شد ا/ت=اوووو تازه حالا ساعت 5 شده؟وای خدا چقدر دیر میگذره جانکوک=اتفاقا خیلی زود گذشت جیسو=راست میگه‌.جی کی چرا تو فکری؟ جانکوک=ها؟هیچی تو فکر نیستم جیسو=چرا هستی جانکوک=یه خوابه مزخرف دیدم وقتی روی صندلی خوابم برد ا/ت=خوب تعریف کن جانکوک=خوب بیاید جلو تر جلو تر رفتید جانکوک=خوب من خواب دیدم جیسو پیش چندتا پسر وایساده و داره🚬میکشه جیسو=ها کی من؟ جانکوک=آره ا/ت=خوب بعدش جانکوک=بعدش تو و جیسو همش باهم دعوا میکردید و جیسو همش داشت گریه میکرد جیسو=هن داداش؟مطمعنی چیزی که نزدی؟🤨🤨😐 جانکوک=نه بابا خیالت تخت باشه جیسو=زهرمار ا/ت=خوب ادامه اش جانکوک=بقیه اش دیگه سانسوره شخصیه ا/ت=مطمعنی؟ جانکوک=پَ نَ پَ جیسو=بابا این داره زِرت و پرت تعریف میکنه جانکوک=بخدا جیسو=آره اروا عمت جانکوک=به عمم چیکار داری جیسو=هیچی این یه ضرب المثله

ا/ت=میخواید زودتر بریم؟مگه خود ایلسوک نگفت زود بیایم؟ جیسو=باشه جانکوک=یکم راهنماییم کنید جیسو=چرا جانکوک=از ایلسوک برام بگید جیسو=خوب...عامم دختر خوبیه ولی به اندازه ی من نمیرسه ا/ت=خدایا باز شروع شد جانکوک=خوب پس بیاید بریم ا/ت=میشه من رانندگی کنم؟ جیسو=ا/ت یادت نمیاد اونموقع چی شد؟نزدیک بود بمیریما😐😐 جانکوک=آره میتونی ا/ت=چی؟ جانکوک=گفتم میتونی رانندگی کنی ا/ت=واقعا؟ جانکوک=آره چرا که نه یبار رانندگیه تورو میبینیم برگشتنیم جیسو رانندگی کنه تا ببینیم چطوری رانندگی میکنه البته اگه بخواد🤕👈👉 جیسو=اتفاقا از رانندگی خوشم میاد

به طرف ماشین رفتیدو با استرس سوار ماشین شدی جانکوک=من میشینم پیشه جیسو از زبان جانکوک=خوب من اصلا به جیسو اهمیت نمیدادم خواستم امشبو با جیسو توی مهمونی دوستشون بگذرونم تا بفهمه اونم برام ارزش داره پایان از زبان جانکوک ا/ت=خوب میخوام حرکت کنم وقتی به آشیل نگاه میکردی بیشتر استرس میگرفتی جانکوک=هر طوری که دوست داری رانندگی کن هرطوری که بلدی.... ماشینو روشن کردیو دنده رو یکم تکون دادیو پاتو روی گاز گذاشتی و ماشین خیلی آروم حرکت کرد جانکوک=خوب اولش که عالی بود ا/ت=هوفففف استرست کمی خالی شد باتو روی گاز گذاشتیو آروم فشارش دادیو ولش میکردی خیلی سفت فرمون رو گرفته بودی دستات یکم میلرزیدن جانکوک=میترسی؟ ا/ت=ی زره استرس دارم جانکوک=راحت فرمونو بگیر هیچی نمیشه

شرتا برای پارت بعد=20لایک10کامنت💜🖤💙 بچه ها یه موقع ناراحت نشید که من جواب کامنتارو نمیدم من میبینمشون و فقط جواب نمیدم تا اینکه بفهمم چقدر کامنت دادید تا بفهمم شرتا انجام شده یانه

برید نتیجه چالش داریم💙💙💙🤚😶