پارت 1 عشقی سخت

از زبان راوی : کیرا ۱۶ سالشه و کتی هم ۱۵ کیرا : امروز یکم هیجان دارم چون قراره بریم باغ عموم 🤩 من و کتی و چندتا از دوستامون ت ته باغ یه فضایی آماده کردیم که بریم اونجا و اهنگ بخونیم و پار*تی کنیم و یکم واسه خوانندگی تمرین کنیم چون خوانندگی رو دوس داریم. بعد مدتها امروز دوباره قراره بریم و منم خوشحالم. من و کتی تصمیممون واسه خوانندگی جدیه ولی بقه دوستامون براشون در حد سرگرمیه مال ما در حدی جدیه که حتی واسه یه کمپانی تست دادیم و ۲ ماه دیگه جواب تستمون میاد🙃

اخر شب ت باغ از زبان کیرا : وای خیلی خسته شدیم چون قرار گذاشتیم که شروع کنیم تاجایی که امکان داره خودمون اهنگ بنویسیم و بعد ضبط کنیم . امشب هم نصف یه اهنگ کامل رو نوشتیم همه با هم دیگه حتی مغزم نمیکشونه که فک کنم گشنمه یا نه 😂 ولی یکم دلم درده و فک کنم ا گشنگیه دلم هوس چیپس و پفک کرده 😆 ولی مغزم یاری نمیکنه که برم تا پیش مامان اینا ببینم آوردن یانه 😑

از زبان راوی : بچه ها ت این مدت اتفاق خاصی نمی‌افته پس بریم به دوماه بعد شب ساعت 2 از زبان کیرا : وای فردا نتیجه میاد خیلی استرس دارم یه حس ترسی تو دلم افتاده چون ما خیلی زحمت کشیدیم و دلم نمیخواد همش به باد فنا بره😪 از زبان کتی : فردا نتیجه رو میزنن یکم نگرانم و یکم خوشحال خوشحالیم واسه اینکه حس میکنم به احتمال 99 درصد قبول میشیم و نگرانیم به خاطره همون 1 درصده اگه قبول نشیم من و کیرا داغون میشیم چون خیلی زحمت کشیدیم.

فردا شب ساعت 12 کیرا : وای از صبح تاحالا خودمو کتی روبروی لپ تاپ هسیم و نتایج رو نمیزنن خیلی نگرانم ت همین فکرا بودم که با صدای زنگ گوشی کتی که اهنگ سیا دخت هاجرون خدمو ت گل میپل قانون بود 🤣 به خودم امدم گف میخواد بره و باباش امده دنبالش گفتم باش🙃 کتی : به کیرا گفتم بابام امده میرم و فردا میام شاید نتایج رو فردا بزنن گفت باش خداحافظی کردیم

خیلی ممنون که خوندید منتظر پارت بعد باشید🤍⛓ ناظر عزیز تایید کن لطفا 🎶

خیلی ممنون که خوندید منتظر پارت بعد باشید🤍⛓ ناظر عزیز تایید کن لطفا 🎶