
امیدوارم خوشتون بیاد
ساک رو پرت کن وسط پذیرایی و نشست.قبل اینکه چیزی بگه هستی از توی اتاق داد زد:مطمئننن الان نشسته و داره وسط پذیرایی داره اماده میشه که غر بزنه.هستی با این کارش جنی(منظورم جنی بلک پینک نیست ها)ترش کرد، ماهی داد زد:اصلاً دلت بخواد صدای من به این قشنگی رو بشنوی بعدش هم اخه چرا باید کلاس کاراته بریم.بعد انگار خیلی سرحالن یه تعصیلات میان ترمی داشتیم اونم که.سایکا پرید وسط حرفش گفت:مطمئنن میخواهی درباره اردو فردا حرف بزنی،کارینا حرفش رو کاملتر کرد:حرف که نه میخواد غر بزنه😊ماهی چشم غره ای به همشون رفت:من اصلاً ادم غر غریی نیستم ادم باشید بزار فردا استراحت کنیم. همشون با هم:نچ نچ. هستی با پیژامه گلی گلی از اتاق اومد بیرون:ماهی اسکل بازی در نیار بریم فردا رو اردو.ایناز:اردو نیست قرار بریم پیش هری پاتر.مهنا:حالا اخه چرا هری پاتر.؟کی هو:به این دلیل که میگن اونجا جنگل ارواحه.هستی:برو بابا.کی هو حالا قشنگ خوشگل و خانومانه گمشید کارتون رو بکنید باید فردا راه بیفتیم😃 قیافه همه:😐😑
جیهوننن داد زد:پاشیددد دیرمون شده.میدونست که اینا اینطوری پا نمشن.رفت توی اشپز خونه یه ماهیتابه برداشت با قاشق .و شروع به زدن مایهاابه و قاشق به هم کرد بعدش رفت وسط پذیرایی با تمام وجود داد زد.جیهون:جیخخخخخخخ پاشید.سایکا داد:الهی کچل بشی با این وضع بیدار کردنت......کل خونه در هم پیچیده بود یکی داشت وسایلش رو مرتب میکرد.رز و جیهون و مهنا در حال خوردن صبحانه بودن چون فقط اونها دیشب وسیله ها رو اماده کرده بودند.و ماهی طبق معمول در حال غر زدن بود😄.بعد از انجام کار ها سوار ون شدند.راننده ی ون انها را نصفه ی راه برد😯یکدفعه ترمز گرفت و گفت:من جونم عزیزتره حتی پول هم نمیخوام پیاده شین خودتون برید.هستی:اخه چرا؟میدونی چقدر راه هست؟...راننده ون:تا حالا هر کی رفته تو این جنگل زنده بر نگشته منم نمیگم شما نرید ولی من نمیبرتون از جونم سیر نشدم.سایکا پیاده شد یه برو بابای خوجملی نثار راننده ون کرد.همه پیاده شدن کی هو رز دو دل بودند.هستی برگشت و گفت:پیاده میشی یا دمپایی.یک عدد لبخند ژکوند در ل*^ب های رز وکی هو نشست.کی هو:چرا خودت رو به زحمت میندازی الان پیاده میشیم.کارینا:از اون ابهت هاش استفاده کرد.لحظه رو دریابید.😄
حدود سه ساعتی تو راه بودن که به ورودی جنگل رسیدند. ایناز:بریم؟ سونی:شاید برنگردیم. ماریا:برو بابا سونی:مگه من باباتم.نخیر:رفیقتم سایکا:راه میفتید یا...سونی و ماریا با هم:مگس کش.رز:چقدر هماهنگ شدیم امروز😀 ماهی:من ۰ گرسنم.سونی:گفتی من هم یاد افتاد چقدر گشنه ام.جیهون:بزارید بریم تو جنگل یه جای درست حسابی پیدا کنیم.ماهی:تا اون موقع از شدت گرسنگی میمرم.کارینا:فوقش روده کوچیکه روده بزرگه ات رو میخوره.ایناز:به بچه گفتیم حرف بزن گفت گاو.ماهی:حالا چرا گاو؟.ایناز۹:اخه هم جنسش هم هست.ماریا:بچه ها من احساس میکنم بارون قراره بباره....هستی:باز این اسگل بودنش گل کرد.اخه تو این هوای افتابی بارون میباره خیر سرم.سایکا:ولی احساس های این ترسناک هستش ها.جیهون:راه میفتید یا بزور ببرمتون.سونی:باشه بابا راه افتادیم....ماریا:مگه جیهون باباته😜
حدود نیم ساعتی توی راه بودند که رعد و برق زد.ماریا:دیدید گفتم قراره بارون بباره☺.ماهی:میشه لطفاً از این به بعد حسات رو به زبون نیاری..رز:به جای جر و بحث بزارید بریم یه جا باشیم واسه گذروندن شب.سایکا:هر کدومتون بریم یه طرف شاید جای بشه پیدا کرد.ماریا رفت اروم بازوی سونی رو گرفت:خواهرم میشه من و تو باهم بریم.سونی یه تار ابروش بالا داد:باشه...کمی راه رفته بودند که ماریا سرعتش رو اروم تر کرد و بطری ابش رو از کیفش در اورد و برای عادی نمایی یکی از دستش رو گذاشت روی پایی که مزاح اسیب دیده بود و بطری روی دست دیگش طوری که معلوم نشود.ماریا:سونی ای پاممم...سونی:وای چیشدهه؟چه اتفاقی افتاد. سونی اومد جلو و داشت نگاهی به پاهای ماریا میکرد که ماریا بطری اب روش خالی کرد.سونی:تا سه میشمارم نکشتمت فرار کن. ماریا:بشمر بعد فرار کنم.سونی:جیخخخخخخخ.بعضی وقت ها خیلی رو مخی میدونستی.ماریا:بله میدونستم😆
بچه ها دور هم جمع شده بودن😃به جزء ماریا و سونی که اونها هم اومده بودند البته سونی با لباس های خیس.ایناز:باز دست این بطری اب افتاده.مهنا:نمیدونم خدا چرا به تو نعمت اب داده.ماریا:اوممم....تونستید جایی پیدا کنید؟.و یه رعد و برق وحشتناک کرد.سایکا:موفق شدی بحث رو عوض کنی.رز: من و هستی و سایکا یه غار پیدا کردیم.شما جای بهتری تونستید پیدا کنید.کی هو:مطمئنی خرسی چیزی نیست بریم اونجا فک نکنم جای بهتری از اون غار باشه.سایکا و رز و هستی جلوتر راه افتادند تا راه رو نشون بدن.هنوز به غار مونده بود که باران شروع با باریدن کرد بچه ها با تمام سرعت به طرف غار دویدند...
خب اولین پارت اولین داستانم رو نوشتم. و اینکه اصلاً جای حساس کات نکردم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
باز شلوار گل گلی هستی خود نمایی کرد
عالیییییی🥺🖇✌🏻
عالی بود پارت بعدی رو زود بزار😂💛✨
امشب مینویسمش امیدوارم این همه طول نکشه تو بررسی
عالی پارت بعد رو بزار 😂💖