
این هم پارت 4 امیدوارم لذت ببرید....کامنت فراموش نشه
راستی بانوی من شما میدونستین اون نگهبان معجزه آسا هاست؟ بانو گفت: چه بهتر.... دیگه چی مونده که بهش افتخار نکنم.. از زبان الیسا: همونطور داشتم با لوسی حرف میزدم که یهو تلفنم زنگ خورد. (الیسا+ فرد پشت تلفن-)+الو-سلام خانم بلک حالتون چطوره؟ + خیلی ممنون،ببخشید شما؟ -من کارلوس اَگینِز هستم + اوه سلام آقای اگینز حالتون چطوره؟(چرا همه حال میپرسن😐) -خیلی ممنون.من الان در پاریسم میخواستم بگم
اگه میشه شما رو ببینم. گفتم حتماً و آدرسو دادم. خلاصه رسیدن و همینطور که چای و شیرینی می خوردیم به من گفتن که میخوان یه فیلم سینمایی در مورد لیدی باگ و کت نوار بسازن و از من خواستن تهیه کننده شون باشم ( بچه ها کارلوس اگینز تو داستان یه کارگردان بزرگه.الیسا آرزوشه باهاش همکاری کنه دیگه فک کنین اون کی بود) از خوشحالی پریدم هوا کارلوس:ما به یک طراح صحنه و لباس نیاز داریم.چشمامو تنگ کردم و یه لبخند مرموز زدم و گفتم:من یکیو سراغ دارم😏
وقتی بهم گفت برای فیلم بازیگران و کارکنان نوجوان نیاز داره و محصل های مدرسه دوپان رو انتخاب کرده خیلی خوشحال شدم. مخصوصاً وقتی که گفت کلاس مری اینارو انتخاب کرده.
از زبان مرینت: پس فردا که رفتم مدرسه دیدم یه سری افراد دوربین و میکروفون به دست اونجا هستن. از آلیا که داشت فیلم می گرفت پرسیدم: آلیا چه خبره. اونم برام توضیح داد. از تعجب شاخ در آوردم. بعد الیسا اومد و داشت برامون توضیح میداد که حرف آخرش توجهمو جلب کرد. اون گفت که لیدی باگ و کت نوار واقعی قراره تو فیلم بازی کنن. یکم فکر کردم و یادم افتاد قضیه چیه.
دیروز غروب الیسا مارو (به صورت قهرمانی) جایی دعوت کرده بود. و داشت برامون در مورد چیزی توضیح میداد. منم اونقدر محوش شده بودم که هرچی میگفت فقط می گفتم بله بله..( مرینت دست و پا چلفتی)
قرار شد بچه ها دوتا دوتا برن تو اتاقک و تست بدن. خلاصه آلیا و نینو،ایوان و میلن،جولیکا و رز و ..... من همینجور تو فکر بودم که یهو دیدم فقط من و آدرین موندیم!! من که سرخ شده بودم مثل تیکی. یکم دیگه پیش می رفتم غش می کردم. به خودم گفتم: نکنه غش کنم!! اگه غش کنم خانم بلک فکر میکنه بقیه مثل من بدن و از مدرسه ما میرن و آقای دامکلوس من رو اخراج می کنه من تا آخر عمرم باید حسرت دیدن آدرین رو بخورم 😭😭( نویسنده؛نگران نباش حله مری: قربانت) همینطور فکر می کردم که با صدای آدرین به خودم اومدم که می گفت: مرینت حواست کجاست؟دوبار صدامون کردن. خلاصه رفتیم تو. باورم نمیشد خانم بلک و آقای اگینز پشت میز بودن. دلم میخواست پر بزنم و پرواز کنم.
الیسا : خوب باید یه چیزی بگم آدری و مری: چه چیزی؟ الیسا: راستش نقش ها تموم شدن و واقعا متاسفم که کاری نمیتونیم براتون کنیم.مری و آدری پیش خودشون: خداروشکر چون چطور هم تو حالت قهرمانی هم عادی با هم باشم؟ الیسا: راستش شما خانم دوپنچنگ مری:گله یعنی خله یعنی بله ( مری: نویسندههههههههههههه چرا منو نمیکشییییییییییییی نویسنده: چون فعلاً باهات کار دارم.) الیسا: خب ما احتیاج به یک طراح صحنه و لباس داریم چون شنیدم طراحی خوبی دارید اگر مایل باشید می تونید این کار رو بپذیرید. دستمزد این کار ۲۲۵۰۰دلاره و همه وسایل مورد نیاز بهتون تعلق میگیره. مری: فکر کنم خواب بودم. ولی نه،بیدار بودم. باورم نمیشد. به رویام رسیده بودم.🤩 الیسا: رومو سمت اونیکی کردم بهش گفتم: متاسفم دیگه کاری نمونده. اگه بخوای میتونی تو پشت صحنه کمک کنی. آدری: ممنون. نه اشکالی نداره
از زبان آدری:
داشتم راه می رفتم که دیدم خانم و آقای اگینز دار صحبت میکنن ( کارلوس+ الیسا-) +چرا دستیار گریمور هنوز نیومده؟ -راستش به من زنگ زد و گفت نمی تونه بیاد +اصلاً؟ -آره آدری :رفتم جلو: اومممم ببخشید،عکس فضولی نداشتم رد میشدم و شنیدم دستیار گریم نیاز دارین. اگه بخوای میتونم کمکتون کنم. -این عالیه. ببخشید اسمت چی بود؟ آدری: شما منو نمیشناسین؟من آدرین آگراست مدل هستم و پدرم گابریل اگراست طراح مد هستش.- وای خدای من آدرین خودتی؟!؟!؟!! آدری:..
کامنت فراموش نشه.... یه نظرسنجی....من به احتمال زیاد کشف هویت نمیذارم...تو کامنت ها اگه مخالف یا موافق هستین بگین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیی بود😘😘😘😘😘😍
میشه با هم دوست شیم؟؟😇
اسم من بهار هست😊🥰
باشه حتما
من پریام ۱۳ سالمه
گایز تست بعدی درحال تابیده....امروز وارد سایت کردمش...شاید تا دو هفته دیگه بیاد
دوستان یه خبر خوببببب
من داستانم رو ادامه میدم و الان دارم رو پارت بعدی کار میکنم و تا دو اسلایدشو نوشتم
کی میاد 😉
شاید تا دو هفته دیگه
عالی بود بعدی کی میاد
عالییییییی
اگر خواستید به تست های منم یه سر بزنید البته من تازه وارد سامانه تستچی شدم و الان یک تست بیشتر نساختم و الانم ۲ تا از تست هام در حال برسی است❤❤❤❤❣❣❣
تورو خدا ادامه اش بده
نه لطفا به داستانت ادامه بده داستانت بی نظیره
دوستان میخوام یه خبر بد رو بگم
من نمیخوام دیگه داستانمو ادامه بدم
چون
طرفدار نداره و به نظرم بی مزس
متاسفم
Pari.b.k
چرا نمی خوای ادامه داستانت رو بگی اثلا داستانت بی مزه نیست
بقیه هستن که میگن داستانت خوب هست یا بد هست تو فقط باید ادامه بدی
تو رو خدا ادامه بده من هم لایک میکنم هم کامنت میدم تورو خدا ادامه بده باید داستان رو ادامه بدی تا طرفدار جمع کنی
ببین به نظر من اصلا کشف هویت نذار .ترو خدا خداددددددداااااااا اصلا نذار چون هر داستانی رو میخونم همششششششششششششششششششش توی پارت هاشون کشف هویت میذارن دیگه خسته شدم به خدا حالا اگرخواستی ته و مه داستان کشف هویت بذار چون اگر بخوای اول داستان کشف هویت کنی مزش به کلی از بین میره
عالیه اما چرا انقدر دیر میذاری؟