چرا عاشقش شدم💔(پارت ۴)

خوب پنجشنبه و جمعه امد و من با کله تو تستچی امد😐😂خوب اسم داستان درد قلب رو عوض کردم گزاشتم چرا عاشقش شدم بربن این پارتو بخونین اها دستمال کاغذی کنارتون باشه عر زدین با دستمال پاکش کنین😭😂👌

بقل اون مرده که پشتش بهم بود چنتا ادم هیکلی بودن‌‌..‌‌‌.‌‌..عجیب بود تاحالا کسی مث این اقارو اینجاها با این ماشین ندیده بودم..‌‌.....حالا چیکار داشتن؟....ا.ت:مامان این اقایون کی هستن؟....تا این حرف رو زدم اونا بگشتن سمت من......ولی از خود نگزریم اون مردی که پشتش به من بود خیلی جذابه......ولی چرا با پوزخند نگا میکرد منو؟.. .

مامان ا.ت:اینا کسایی هستن که...تا مبخواست حرف بزنه اون پسر جذابه حرفشو قطع کرد و گف؟؟؟:میخوام بخرمت!....چی ینی چی این چی داش میگفت؟. ...دیگه داشت اعصابم خرد میشد......ولی یاد یه چیز افتادم...نه این نامادریم نه این مادرم ‌.......مادرای اصلی من نیستن.....(فلش بک به پریروز) داستم خونه رو تمیز میکردم کع یه نامه دیدم ......نمیدونستم باید بازش کنم یا نه...پس اروم گزاشتمش تو کیفم تا تو مدرسه بخونمش......(پایان فلش بک)

اره اون نامه رو تو کیفم گزاشتم ولی هنو نخوندمش........ مامان به اصطلاح تنیم که اصلن هم مادر واقعیم نی هولم داد سمت اتاقم تا وسایلم رو جمع کنم.....آروم میرفتم سمت اتاق دیگه اشکی برا ریختن نداشتم که بریزم مهم هم نبود‌‌....چون وقتی بابام نی اونا همه کار‌میکنن.‌.....خدا حاضرم به خاطر پول منو بفروشن...‌...انتظار دیگه ای هم نداشتم .‌‌..‌‌‌‌‌‌..‌‌‌ چون اونا به خاطر طمع شون همه کار میکنن.....

خوببببب دستم پوکیدددد😢😐با دمپایی میزنم بر سر کسی که لایک و کامنت نکنن👡👡اینم از دمپایی پاشنه دار بخوره تو سر یه آدم نصف کله رو میبرع😭👡👌 شرط ولی پارت بعدی ۷تا لایک و کامنت بای بای😐👌

خوش باشین🌎🚀　°　　🌓　•　　.°•　　🚀 ✯　　 　　　★　*🅑🅛🅐🅒🅚🅟🅘🅝🅚✯　　°　　　　　°·　🚀　 .🚀　　　•　°★　• ▁▂▃▄▅▆▇▇▆▅▄▃▂

🌎🚀　°　　🌓　•　　.°•　　🚀 ✯　　 　　　★　*🅑🅛🅐🅒🅚🅟🅘🅝🅚✯　　°　　　　　°·　🚀　 .🚀　　　•　°★　• ▁▂▃▄▅▆▇▇▆▅▄▃▂

🌎🚀　°　　🌓　•　　.°•　　🚀 ✯　　 　　　★　*🅑🅛🅐🅒🅚🅟🅘🅝🅚✯　　°　　　　　°·　🚀　 .🚀　　　•　°★　• ▁▂▃▄▅▆▇▇▆▅▄▃▂

🌎🚀　°　　🌓　•　　.°•　　🚀 ✯　　 　　　★　*🅑🅛🅐🅒🅚🅟🅘🅝🅚✯　　°　　　　　°·　🚀　 .🚀　　　•　°★　• ▁▂▃▄▅▆▇▇▆▅▄▃▂