
کت:هاکماث و مایورا به حالت اول شون برگشتند تمام این مدت بزرگترین دشمنم پدرم بوده تمام این چند سال پدرم هاکماث بوده خیلی تو شک بودم دو زانو افتادم روی زمین بقل پدرم و یک قطره اشک ریختم لیدی:دیدم که کت داره گریه میکنه طرفش رفتم و دستم را روی شونه اش گذاشتم کت نوار آروم باش من همه چیز را درست می کنم بهت قول میدم مایورا یا همون ناتالی گابریل اگراست برای چی معجزه گر های ما را می خواست
ناتالی:آه... از دست شما نوجوون های بدرد نخور اون... اون می خواست که... کت:بگو دیگه خستمون کردی😠😠 ناتالی:با... باشه اما به نظرم اول بهتر برویم به پایگاه مخفی ما لیدی:آه اونجا کجاست؟ ناتالی:زیر زمین امارت آگراست لیدی باشه خب اسبی و میمون شاه شما دوتا گابریل را بیارید میمون و اسب:باشه لیدی باگ لیدی:ویسپریا و پیگلا شما هم ناتالی را بیارید ✌🏻لیدی دست را طرف کت دراز کرد کت بلند شو زود باش ✌🏻کت دست لیدی را گرفت و بلند شد و همه راه افتادند
کت:رسیدیم به زیر زمین خونه ما وای باورم نمیشه این همه سال یه هم چین جایی بوده و من ندیدم لیدی:خب ناتالی توضیح بده ✌🏻ناتالی میره سمت امیلی و مگه خیلی سال پیش امیلی و گابریل و آدرین به یک سفر رفتند در اون سفر معجزه گر های طاووس و پروانه را به همراه کتاب معجزه گر ها پیدا می کنند و بعد از اینکه میان خونه امیلی معجزه گر طاووس را میزند و دوسو همه چیز را برایش تعریف می کند امیلی که خیلی قهرمان بودن را دوست داشته بدون اینکه به همسرش بگه و کسی بدونه قهرمان میشه و به مردم کمک می کنه و وقتی گابریل می فهمه ناراحت میشه و به امیلی میگه که نباید این کار را انجام بدهد
اما باز هم امیلی قهرمان میشه و به کما می رود و گابریل برای اینکه همیشه امیلی پیشش باشد و مردم خبر دار نشوند امیلی را به اینجا میاره به امیلی قول میده که اون را برگردوند پس تحقیق میکنه و به این مدرسه که اگر میراکلس لیدی باگ و کت نوار را با هم استفاده کند می تواند امیلی را دوباره به زندگی برگردوند کت:تمام این مدت توی شک بودم از طرفی هم وقتی ناتالی داشت تعریف می کرد انگار تمام آن لحظات جلوی چشمم می آمد لیدی:حرف ناتالی تمام شد با خودم کمی فکر کردم که انگار قبلا چیزی درون کتاب معجزه گر ها دیدم که بدردم بخورد یویوم را برداشتم و رفتم توی عکس هایش گشتم تا اینکه یک متنی دیدم
🗣:خودش است اگر میراکلس لیدی باگ و کت نوار و هاکماث و مایورا را با هم ترکیب کنیم می توانیم در آن روز سه آرزو را برآورده کنیم خودش هست. لیدی:کت میشه بیای کت:ح.. حتما لیدی بله لیدی:کت میشه معجزه گرت را چند دقیقه بهم دهی کت: ا ما چرا لیدی:مگه نمی خوای دوباره پدر و مادرت را ببینی کت:معلومه که میخوام اما ممکنه است جون کس دیگری در خطر بیفتد لیدی:نگران نباش مشکلی پیش نمی آید من بهت قول میدم تا حالا شده من به تو قول بدم بعد زیر قولم بزنم کت:معلومه که نه پلک کلوز این ناتالی:چییییییی😱😱تمام این مدت آدرین تو کت نوار بودی آدرین:بله مشکلی هست✌🏻آدرین از دست پدرش و ناتالی ناراحت است به خاطر همین اینجوری صحبت می کنه لیدی:خب معجزه گر های طاووس و پروانه دست کی هست؟
رینا:بفرمائید دست من بود لیدی:ممنونم رینا خب لطفا همه برید عقب فقط آدرین وقتی بهت گفتم آرزو کن به نوبت آرزو کن که مادرت و پدرت زنده بشوند باشه آدرین:باشه لیدی لیدی:تیکی،پلک،دوسو،نورو ترکیب شید خب آدرین آرزو کن ✌🏻عزیزان من یک توضیح راجب مرینت بدهم اینکه الان با فاصله از زمین است و روی هوا شناور است و یک چوب دستی هم دارد آدرین:باشه آرزو می کنم که مادرم زنده شود منتظره پارت بعد باشید لایک و کامنت یادتان باشد بدرود✌🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محشر بود.
ولی خیلی کوتاه
سلام عزیزم خیلی عالی بود لطفا کاری کن بفهمن مرینت جاسوس هست
عالییییی پارت بعدی رو بزارش سریعتر 🙆🙆🙆😍😍😍