
۳ روز بعد * مرینت : آدرین آدرین آدرین 😀 آدرین : دختر چرا اینقدر تو خونه جیغ جیغ میکنی 😐 مرینت : الان از بیرون میام یک خونه خوب پیدا کردم که نصف پول خرید خوته رو دارم 😀 آدرین تو دلش خیلی ناراحت شد و این از تو چشم هاش پیدا بود ولی گفت : پس خوبه ، مبارک باشه 😁 مرینت : خیلی خوشحالم که قبل از اینکه ملودی بیاد خونه رو پیدا کردم ، اینجوری نمیخواد بهش بگم که چیا شده😊 و از خوشحالی آدرین رو ب.غ.ل کرد 😂 آدرین : مثل کنه چسبیدی به من برو اون ور 😐 مرینت : اینقدر مغرور نباش آدرین آگرست 😐 آدرین : پس فردا ملودی میاد امروز وسایلت رو جمع کن و فردا وسایلت رو ببر اونجا و با هم بریم برای اونجا وسیله بگیریم و شروع کن به چیدمان که تا پس فردا عصر باید آماده باشه ☺ مرینت : خیلی ممنون که کمکم میکنی 😀 و هواسش نبود از هیجان گونه آدرین رو ب.و.س.ی.د 😂 مرینت بعد که فهمید چه غلطی کرده سرخ شد🍓😳 آدرین هم خیلی خوشش اومده بود 😈 و آخر زد زیر خنده 😂 مرینت : وای 😮 این اولین بارمه خنده تو رو میبینم 😐 آدرین : دختر هیجان زده میشی اخر خرابکار ها میشی 😂😂😂 مرینت : ای درد نخند 😶 آدرین : ولی خوب بودا 😈 مرینت : خیلی بی.ش.ع.و.ر.ی 😖 آدرین هم یک ب.و.س کاشت رو گونه مرینت 😆 آدرین : بریم 😐 مرینت : بریم 😖 آدرین : پس بیا دیگه 😐 مرینت : وایسا ببینم کجا بریم 😐 آدرین : قرار بود ساعت ۴ طرح های کلویی رو بدیم 😐 مرینت : آها راس میگی یادم رفت 😅 (کلویی اومده بود دیروز به آدرین گفته که لطفا بیا آشتی و کار ها رو قبول کردن ) کلویی : از بین ۱۵ طرح همین ۲ تا رو میخوام 😌 مرینت : چشم 😒 آدرین : پس همین دو تا انتخاب شد 😁 و از هتل اومدن بیرون * مرینت : من اون ۱۵ تا طرح رو هر کدومش رو ۲۰ بار کشیدم حالا خانوم فقط ۲ تا رو پسندید😬 آدرین : ۱۳ تا طرح دیگه رو برای شرکت استفاده میکنیم 😉 مرینت : راس میگیا ، همون بهتر انتخاب نکرد 😌 آه ، من دیگه باید برم خونه و وسایل ها رو جمع و جور کنم ☺💔 آدرین : هه اره 😅💔
مرینت هم دوس نداش انگار بره چون از روزی که تو شرکت بود دلباخته آدرین شده بود ☺💔 اما حالا ♥ از یک طرف هم همش میگفت که آدرین مغروره و نمیشه 😐 بالاخره فردا شد (تو این چند روز طفلی مرینت رو مبل میخوابید 😂) و رفتن خرید پرده و فرش به حساب آدرین 😎 آدرین خودش کلی تزیینی و مبل و وسایل دیگه گرفت 😎 مرینت هم یک حس مغرورانه بهش دست داده بود که انگار با ش.و،ه.ر.ش اومده خرید برای خونش😂 خرید ها تموم شد وقتی که مرینت جا به جا شد یک بغض خیلی بدی تو گلوش بود و وقتی آدرین از خونه مرینت رفت بغضش ترکید و کلی گریه کرد😭
شب ساعت ۸ * آدرین : سلام مرینت ، حاضر شو بریم بیرون شام بخوریم 😁 مرینت : سلام ، چ....چ...چی😮 ادرین : حاضر شو بریم بیرون ش ا م بخوریم شام ، شین ، الف ، میم😐 فهمستی😐 مرینت : هاااع . ب...ب..اش😮 با تعجب و حیرت رفت آماده شد و رفتن شام خوردن ، حس خوبی داشتن جفتشون ولی اخر باز آدرین اون نگاه مغرورانه که کل حس های مرینت رو داغون میکنه بهش انداخت و رانندگی کرد 😐💔 وقتی رسیدن مرینت سریع رفت خونه 😔 و تا صبح داشت کار میکرد 😐 چون امروز عصر ملودی برمیگرده زد یک شبه کل خونه رو چید 😂
امروز هم یک شنبه بود و شرت تعطیل بود * مرینت رفت آرایشگاه و موهاش رو رنگ کرد 😍 (موهاش رو مش یخی بود الان رنگ کرد دوباره ) بعد از آرایشگاه رفت خونه و غذا پخت اونم اسپاگتی🍝 ملودی اومد * ساعت ۶ عصر * ملودی : سلام آبجی جون 😀 ۳۵۰ هزار دلار کار کردم 😀😀😀 خانومی که ازش عکس میگرفتم خیلی خر پول بود 💵 یعنی ۴ تا بادیگارد داشت😐 وقتی رفتیم رستوران برای غذا ۱۰۰ دلاری داد به گارسون برای دست مزد 😆 خیلی پول دار بود 💶 کلی الان پول داریم 😀 مرینت : آخ ابجی چقدر دلتنگت بودم 💔💔 و خواهرش رو ب.غ.ل کرد ❤ بیا بریم خونه 😊 ملودی : آره بریم پول بانو خانم رو بدیم 😁 مرینت : خونه رو عوض کردم و تو این مدت کلی کار کردم و ۵۰۰ هزار دلار جور کردم نصف پول یک خونه ای که نزدیک شرکت بود رو دادم 😁 ملودی : ههاا ، واس چی آخه 😟 مرینت : چون خونه قبلی با شرکت خیلی فاصله داشت 😅
از فرودگاه رفتن خونه * ملودی دوش گرفت و اومدن شام خوردن و فیلم دیدن و استراحت کردن 😁 فردا صب* در شرکت * مرینت : سلام آدرین 😁 آدرین : وای موهات رو رنگ کردی ، چه خوشگل شده 😀 مرینت : ممنون ، امروز قراره کدوم کار های رو بریزی رو سرم 😆😅 آدرین : امروز ........امروز........ طراح دکارسیون هم هستی 😏 مرینت : میخوای برات داخل خونه رو بکشم 😐 ادرین : اره دیگه طراح دکارسیونی امروز 😌 مرینت : بلد نیستم 😕 آدرین : یاد میگیری 😈 مرینت : از کی ؟؟؟😐 آدرین : از کشیدن و طراحی روی کاغد 😜 مرینت : حداقل یک نمونه بده 😯 ادرین : نوچ شروع کن به طراحی 😌

عکس لباس امروز مرینت سرکار و رنگ موهای جدیدش😎 تا آخر برو چالش داریم 😌
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
معلومه که اره
ج چ:معلومه که دوست.داشتم.ولی تو این مدت کمرش داغون می شد(به خاطر خوابیدن رو مبل)
عالیییییییییییییییییییی بود 🤩🤩🤩🤩🤩ج. چ:اره😅
لفطا پارت بعد رو زودتر بزار
خدااااااااااااااارو شکرررررررررررر پارت جدییییید منتشررررررر شدددددد😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩🤩🤩
عالییییییی بود
ج چ:اره😆
لطفاً پارت بعدی رو زودتر بزار
قشنگ بود فقط یه چیزی تو پارت قبل گفتی مرینت میخواد رو مبل بخوابه بعد آدرین گفت ولی حالا......
بعد اینجا اصلا ادامه حرف آدرین نبود!
ج چ: آره دوس داشتم😅
یادم رفت بنویسم برای همین تو نظرات پارت ۵ گذاشتم😁
مرسییی💖