درو دوباره بستم و اینبار در زدم، تق تق :«بله؟ »تهیونگ:«اگه میشه سریع تر بیا بیرون میخوام برم wc »در باز شد و ا. ت با پیژامه سفید پ صورتی و موهای ژولیده جلوم شاهد شد جلوی خندم و گرفتم و رفتم داخل وقتی بیرون اومدم دیدم از. ت روی مبل نشسته به صفحه گوشیش نگاه میکنه گریه میکنه با تعجب رفتم پیشش:«کسی فوت کرده؟ »ا.ت:«نههه »تهیونگ:«پس چی شده؟ »ا.ت:«چراااا من انقدررر زشتم مطمئنم با این قیافه ای که دارم هیچکس من و نمیرع»با این حرفش خندم گرفت :«تو همین الان تو دستشویی داشتی از خودت شماره میگرفتی»صفحه گوشیش بهم نشون داد یه عکس بدون فیلتر از خودش گرفته بود:«نگاه کن چقدر زشتم فکر کنم خدا حوصله نداشته دیگه چیزی بسازه من و همینطوری سر هم کرده»دهن باز کردم حرفی بزنم که یادم اومد اون مسلمون هست و به خدا اعتقاد داره
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
عالی بود
عالیییییییییییییییییییییییییییییییی جون من پارت بعد رو بزار آخه چرا یهو وسطش قطع کردی بزار پارت بعد رو تا نیومدم سراغت😍😘♥️💜
ممنون
باشه حتما😁
به نطر مح این دخترع آدم بدیع😐💔
اولین با هم که اسپویل میکنم و بلی ادم خوبی نیست
عالیییییییییییییییییییییییییییییی و جان هفت جد و اباد بنگتن پارت بعد رو بزارررررررررررررررر /:
ممنون
توی اولین فرصت میزارم😄🖤
عالی بود 😃 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
پارت بعدی 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍
مرسی 😄💗