اممم با یه تاخیر خیلییی زیاد فصل 2 رو اپ کردم امیدوارم به اندازه قبل بازدید بگیره سعی میکنم از قبل بهتر بنویسم ..
با صدای نچندان زیبای پرنده ها از خواب پریدم افتاب مستقیم به صورتم برخورد میکرد یه روز دیگه به عنوان ولیعهد و دردسر های من برای اینده . پتو رو کنار زدم و کنار پنجره رفتم خدمتکارها هرکدوم مشغول کاری بودن و قصر حسابی شلوغ بود .صدای ندیمه پشت در توجه ام رو به خودش جلب کرد :< بانوی سوم شاهزاده جیون شرفیاب میشوند> صبح به این زیبایی با حضور این عجوزه سیریش به گند کشیده میشد . حالت صورتم رو سرد کردم که متوجه بشه از حضورش ناراحتم بعد اجازه ورود رو دادم . جیون با مادرم وارد شدن دوباره میخواستن راجب ازدواج من و جیون صحبت کنن
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
و اینکه بهتره که تبلیغات هم بکنی تا ویو بخوره
تبلیغات؟! چطوری؟
حمایتش میکنم ولی داستانو نسبتا یادم رفت یهتره یه خلاصه از فصل قبل بزاری چونکه بعضی از قسمتای قبل گزارش شدن
اون حتما
کدوم کابر خفنیه ک منو دنبال میکنه تا بک بدم و کمک کنه هفصدتاییشم؟
هعب کیوتم تستت خیلی خفن بود :)))))😎