
وای خدا نمیدونستم چی بنویسم پس اگه چرت و پرت بود به بزرگی خودتون ببخشید
شما : میکا . دیگه ولم کن میکا : نمیخوام . شما : مگه دست توعه پر رو منحرف ؟! میکا : اره دست منه . یادت که نرفته مال منی ؟ شما : نه چرت و پرتات درباره منو یادم نرفته . ولی من مال کسی نیستم میکا : چرا مال منی شما : میکا بچه نشو ، الان ی چیزی میشه . ولم کن بریم ... این جا جنگه ! میکا بلاخره راضی شد شما رو از بغلش در بیاره . بعد اروم گفت : اریگاتو شما : تشکر برا چی . هم تو جونمو نجات دادی هم من . الان دیگ بی حسابیم ... این جنگو چیکار کنیم ؟ هنوزم میخوای باهام دشمن باشی ؟ میکا : ن ... به یکی قول دادم مراقبت باشم . بیا طرف ما برد با ما ... شما : نمیتونم ... ولش کن اصلا چرا بخوام مخفیش کنم ؟! من طرف دوستامم میکا با نفرت ب زمین نگاه کرد و تو ذهنش فوش داد میکا : پس میگی چیکار کنیم ؟ * * * شما و میکا گشتید تا بلاخره گروهتونو پیدا کردین . از دیدن شما خوشحال شدن ولی وقتی میکا رو پشت سرتون دیدن گارد گرفتن و میخواستن بهش حمله کنن . شما رفتین جلوی میکا وایسادین و گفتین : کاریش نداشته باشین ادم شده . یوئی اومد جلوی مارنی ایستاد و گفت : از کجا معلوم تو خودت دشمن نباشی ؟ من شنیدم قبلا خودتم جز اونا بودی این یعنی تو خیانت ... میکا که داشت حرصش در میومد : گفت . بفرما تحویل بگیر . این همه خودتو براشون به اب و اتیش زدی الانم دارن بت انگ خیانت کاری میزنن شما : میکا بیخیال ، خودتم بودی میگفتی من خیانت کارم و شک میکردی * بعد روتونو میکنین به اونا * چیکار کنم باورتون شه ما دوتا با شماییم ؟ تن تن چرا داری ی جوری بم نگاه میکنی انگار روح دیدی ؟ تن تن : اخه ... ربکا ، موهات ! شما سرتونو میندازین پایین و میگین : ولش کن مهم نیس مارنی : راس میگ چرا سفید شدن تو که موهات ... شما پریدین وسط حرفش و گفتین : الان چیزای مهم تری نسبت به رنگ موهای من داریم نه ؟ نجی قیافشو مسکوک نشون میده و بعد بیاکوگانشو فعال میکنه : نه من تغییری نمیبینم . اون ربکاس . گای سنسه : پس میشه توضیح بدی اون پشت سرت چیکار میکنه ؟! گای سنسه اروم و منطقی شده بود و مثل همیشه مسخره بازی در نمیوورد . پس به حرفش گوش دادین : گفتم که . میکا اومده طرف ما ... نمیتونم توضیح بدم چطوري ولی ، در هنین حد بگم که دیگه طرف ماست ، واقعا نمیدونم چیکار کنم که باور کنین . همه یکم فکر میکنن . تن تن : ربکا . چجوری حرفاتو تضمین میکنی ؟ شما اومدین ی چیزی بگین ک میکا سریعتر گفت : میتونیم با اطلاعات من اوضاع جنگو به نفع شما برگردونیم . شما خم با سر تایید کردین گای سنسه : با شک کردن بهشون به جایی نمیرسیم ، ببیاین بریم بچه ها
میکا : خب نقشه این بود . نجی : پر خطره ولی کار سازه شما : باید بریم پیش ناروتو اینا ! میکا : ولی جای دقیقشونو نمیدونیم و کارای دیگه ای هم داریم تن تن : میتونیم به چند تا گروه تقسیم بشیم . مارنی : اینم فکر خوبیه گای سنسه : حالا کی با کی گروه بشیم ؟ میکا : فقط منم که میتونم جای اونو پیدا کنم و نیروی کمکی هم میخوام . ب کسایی ک توی دس و پامن نیاز ندارم . قویتریناتونو بفرستین بریم . ربکا تو میای ؟ شما : نه من باید برم پیش ناروتو اینا ، باید برا اونا هم توضیح بدیم دیگ . گای سنسه : خب پس من و نجی و کارل باهات میایم میکا : خوبه پس ربکا توهم یکیو با خودت ببر . تنهایی رفتن خطرناکه . کای که تا اون لحظه ساکت بود گفت : من با ربکا چان میرم ( و ی لبخند از اینا ک رو مخ پسرا راه میرن و دخترا خودشونو براش جر میدن زد ) میکا : چرا تو ؟ * روشو به مارنی و تن تن میکنه * یکی از شما دوتا برین بهتره ( قشنگ معلومه بچم غیرتی شده ) کای : به من اعتماد نداری میکا کون ؟ ( دستشو دور شما حلقه میکنه ) میکا که دوباره قیافش سرد و ترسناک شده : نه ندارم . دستتم از دورش بکش کای شما رو سفت تر میگیره و شما ام با ارنج میزنین تو شکمش و هلش میدین عقب و خودتونو ازاد میکنین : بسه دیگ الان وقت این مسخره بازیا رو نداریم ! بعد رفتین پیش میکا و گفتین : هیچ غلطی نمیتونه بکنه ولش کن . مبارزشو دیدم خوبه ولی معمولیه . حریف من نمیشه میکا باش ولی مواظب باش . نزار هیچ غلطی بکنه . این از اون پسرای اشغالیه ک دوس دارم از وسط نصفشون کنم . برمیگردین سر جاتون و به لبخند کای محل نمیزارین . میکا : خب برگردیم سر بقیه گروه بندیا . شماهایی که موندین منتظر باشین تا اونا تیم ناروتو اینا رو بیارن و خودتون تو این فاصله چند تا چیز که بهتون میگمو جور کنید * ی طومار از تو جیبش در میاره * اینم بدین به کاکاشی و بگین با اون وسایل مهرو اجرا کنه . یادتون باشه له هیچ کس جز کاکاشی ندینش . خب دیگه بریم سر کارمون
* حدودا یک ساعت بعد * کای : نسبتت با اون پسره چیه ؟ شما : به تو ربطی داره ؟ کای : بیخیال بگو دیگه . وقتی میپرسم یعنی دلم جوابو میخواد شما اه میکشین : ی جورایی میشه گفت هم کاریم کای : الان انتظار داری باور کنم ؟ شما : میخوای بکن میخوای نکن . ب من ربطی نداره کای بهتون نزدیک میشه و میگه : باش خوشگل خانم حالا عصبی نشو ... موهات اون جوری بهتر بودن ولی این جوریم خوبن . * بازم نزدیک تر میشه و دستشو میکشه روی موهاتون * شما که عصبی شده بودین خودتونو کشیدین جلو و قدم هاتونو سریع تر کردین . حال و حوصله دعوا نداشتین و میخواستین سریعتر ناروتو اینا رو پیدا کنین . کای دوباره اومد نزدیکتون و گفت : خوشگل خانم از من فرار نکن . باور کن من بهتر از اون مو مشکیه هواتو دارم ... شما پرتش کردین کنار و گفتین : انقد به من دس نزن . چندشم میشه . و دوباره راه میوفتین . کای پشت شرتون میاد و تا چند دقیقه چیزی نمیگه . از دور ی چاکرا قرمز رنگ میبینین ( نکته این جا ناروتو هنوز نتونسته با کوراما اوکی شه ) و میدویین سمتش اوبیتو رو دیدین که داشت با کاکاشی میجنگید و ساکورام رو زمین افتاده بود ناروتو هم کنترلش رو از دست داده بود . داد زدین : کاکاشی . نکشش ! دوتاشون روشونو برمیگردونن سمت شما میدویین سمتشون و جلوی اوبیتو می ایستین میگین : اون اوبیتوعه ! اوبیتو تعجب کرده بود . کاکاشی : چی ؟ شما نفس عمیق کشیدین و گفتین : میگم اون اوبیتوعه کاکاشی ک توی شوک بود : ولی ... اوبیتو م مرده ! شما : نع ، فقط شما فک کردین م ... همون لحظه اوبیتو از پشت سر شما رو گرفت و دستشو گذاشت جلو دهنتون و نمیزاره ادامه بدین و میگه : دیگه بسه ! تا شما و کاکاشی میاین ی چیزی بگین ناروتو وضعش وخیم تر میشه و میاد سمت شما تا بکشتتون . شما با ارنج میزنین تو دل اوبیتو و اون میره عقب . شما آزاد میشین و گارد میگیرن و اماده این تا با ناروتو بجنگین . بعد یادتون میاد فقط باید آرومش کنین و میگین : ناروتو ! میدونم که میشنوی ! ( وقتی ! میزارم یکی حرفتونو محکم میگین ) ناروتو ! عجله کن و به خودت بیا ! وگرنه به دوستات صدمه میزنی ! ناروتو می ایسته . یکم با خودش ( و کوراما ) کلنجار میره و بعد دوباره بهتون حمله میکنه . شما آه میکشین و بیخیال کاکاشی و اوبیتو میشین که اون طرف داشتن با هم حرف میزدن و شروع میکنین جنگیدن با ناروتو . اول اون به طرفتون حمله میکنه و شما جا خالی میدین . هی این کارو تکرار میکنین و بلاخره فرصتی که دنبالش بودینو گیر میارین . میپرین بالا سر ناروتو و با دست محکم به پشت گردنش میکوبین . اونم روی زمین میوفته و بیهوش میشه ! شما : یکم استراحت کن و اسباب دردسرم نشو
بر میگردین سمت اونا . ولی اوبیتو دیگه رفته و بود و کاکاشی انگار تو هپروت بود . تا شما رو دید گفت : اون واقع ... شما حرفشو قطع کردین و گفتین : بسه ، الان وقت برا این کارا رو نداریم . باید بریم ، کمکم کن این دوتا رو بیارم کاکاشی با سرش تایید کرد و ناروتو رو کول کرد . شمام یکم با ساکورا ور رفتین تا بلاخره چشماشو وا کرد . بعدم کمکش کردین بلند شه و اونام بدون اینکه سوهل بپرسن دنبالتون راه افتادن . رفتین سمت کای که اون ور تر ایستاده بود و بهش گفتین : کمک میکردیم بد نبود ! کای چیزی نگفت و دنبالتون راه افتاد . * * * از زبون میکا رسیدیم به دم پایگاهش . ی نفس عمیق کشیدم و رفتم جلو . از اون جایی که انیمه تغییر کرده بود نمیدونستم ساسکه و ایتاچی قراره چیکار کنن پس خودم دس به کار شدم و میخواستم برم کابوتو و ادوتنسشو متوقف کنم !
میرسین ب جای مقرر شده . میبینین همه بیرون از غارن ( غیر از میکا ) عین جنگ زده ها شده بودن ! میپرسین چی شده ؟ تن تن : ما ها داشتیم میجنگیدیم ولی میکا یهو بهمون گفت بریم بیرون . گف میخواد حرکت آخرو بزنه ، اخه تونستیم کابوتو رو بگیریم . ماعم اومدیم بیرون 😐 شما از اینکه دیر رسیده بودین ناراحت شدین ولی ب روی خودتون نیووردین . بچه ها رو شمردین . یکی کم بود ، دیدین مارنی داره گریه پیکنه . رفتین سمتش و پرسیدین : چی شده ؟ مارنی : یویی ... اون بخاطر من 😭😭😭😭😭 فهمیدین چی شده ، یویی توی جنگ بخاطر اون مرده بود ! سرتونو انداختین پایین و همه ساکت شدن . بعد یهو از توی غار صدای انفجار اومد . بعدشم جیغ و داد ی نفر از سر درد . شما نگران شدین و میخواستین برین داخل غار که نجی اومد جلوتون و گفت : میکا سان گفت که کسی نیاد داخل ، در هر شرایطی ! شما : اخه ... باشه و رفتین اون ور و سعی کردین به جیغا توجه نکنین . کای دوباره اومد نزدیکتون نشست و دستشو انداخت دور شونه هاتون . شما حولش دادین کنار و گفتین : اوی . میبینی هیچ بت نمیگم پر رو شدی ، چیکارت کنم دس از سرم برداری ?! کای میخنده . شما : اوی چته ؟! کای دوباره نخودی میخنده و چیزی نمیگه . شما : ببین ، من الان اصلا حوصلتو ندارم . پس خواهشا از جلو چشمم گم ش ... همون لحظه کای شما رو به خودش نزدیک میکنه و صورتشو میاره سمتتون و 😐 دیگ در توانم نیس کارشو توضیح بدم ! خودتون بفهمین شما شوک شده بودین . یهو اونو پرت میکنین کنار و بلند میشین . هرچی فوش تو ذهنتون میاد با صدای بلند بهش میدین و با پا میزنین تو دلش و از اون جا میرین . بقیه ام مث بز بهتون نگا میکنن .
بعد از چند ساعت بلاخره میکا از توی غار میاد بیرون . اوضاعش خیلی ناجور بود ولی معلوم بود موفق شده . تا دیدینش با ذوق رفتین سمتش .اونم با بی حالی بهتون لبخند زد و گفت : کی رسیدی ؟ شما : چن ساعتی میشه ... تو چیکار کردی ؟ میکا : اها ... ادوتنسشو خنثی کردم ... بعد از شدت بی جونی همون جا قش میکنه !
این موضوع درست شده بود ولی امکان داشت هر لحظه اوبیتو و مادارا جیوبیو کامل کنن و بعد عذاب الهی شروع میشد ! باید هرچه زودتر دس به کار میشدین ولی نمیدونستین چیکار کنین . میکا بعد از اینکه ساکورا یکم بهش چاکرا داد بهوش اومد . شما : حالا ، باید چیکار کنیم ؟ میکا : همون کاری که از اول باید میکردیم ... اوبیتو رو میکشیم سمت خودمون ! شما : چجوری ؟ میکا : همون جوری ک تو انیمه بود ... با حرف زدن !
وای واقعا نمیدونستم چی بنویسم بخاطر شما اینو نوشتم اصن 😐 ببخشید اگه چرت شد
کامنت یادتون نره
خدافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
هی بچه ها پارت بعدی داستانم منتشر شده😁😁😁
خب لازم نیس بگم ولی میگم
ببندین و برین پارت بعد بخونین کامنت ایشالا اونجا ادامه میدیم😑😂
😅😅
راستی تستم ثبت شد لطفا بخونیدش اسمشم هست
یوکو و دوستان
بچه ها یه سوال میپرسم اگه دوست داشتید جواب بدید
کیا دبستانی اند؟؟؟
کیا راهنمایی اند؟؟؟
ریا دبیرستانی اند؟؟؟
من خودم اول راهنمایی
من 12 سالمه 20 خرداد ميرم 13 سال
من کلاس چهارم هستم و 10 سالمه
من دوم راهنماییم 😶
منم اول راهنمایی ام👋👋👋
اخر دبیرستان
نورا چان از همه مون بزرگتری😳
اره ..اصن فک نمیکردم...
آخر دبیرستان میشه..۱۲هم.
😶
مث ریحان پاسخ میدم
12سالمه 9شهریور میرم 13 سال
عع چ جالب پنج دق نظر دادم منتشر شد:|
حوصلم سر رف/:
شايد باورتون نشه اما كلى تست تو بررسى دارم كه يك الىٰ دوهفتس تو بررسى ان/:
نمصن تستچى چ مرگشه/:
کامنت پایینیم بخون
ببین چی میگم
والا بخدا
هر تست میراکلس و بی تی اس و اینا حداقل صدو و خورده ای بار انجام میشه حتی اگه مسخره و اسون و تکراری باشه
چرا ربط داره...البته میرالکس بد نیستااا. من خودمم خوشم میاد ولي از ناروتو خیلییی بیشتر خوشم میاد.. و تست ها درمورد میرالکس هم معمولا شبیه هم و تکراریه
رها چان انصافا پارت بعد رو گذاشتی؟؟
چون پارت اخره و گفته گذاشته پ حتما گذاشته
الان باید بیشتر از ۲ هفته باشه که تو بررسیه
از بس این بی تی اسیا و میراکلسیا هی فرت فرت تست میدن
یکی چت کنهههههههههههه
نه ولش نکنید باید پیک نوروزی حل کنم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
👏🏻😐😐
فک کردم تکلیف نباید بدن تو نوروز
زود حل کن راحت شی😂😑
بنظرم داخل روبیکا بزنیم بهتر باشه چون اونجا هم راحت تر میتونیم همدیگه رو پیدا کنیم هم ممکنه یکی کلاس های آنلاینش داخل واتساپ باشه اذیت شه
باید ایاکاشی هارو خبر کنم؟!
چرا کسی چیزی نمگه؟ رها؟ چطور مارا پیدا کنی؟ تو وات س. منظورمه
نورا ساناینقدر که تو روی آیاکاشی ها تسلط داری کرونا روی زندگی مردم تسلط نداره
🤣🤣🤣
نه پدر منو و یاتو بدتره تو اینکارا اوف اگه بدونی😂😱😍