
سلام اومدم با پارت ۱۴
لیدی:بعد از اینکه از هم جدا شدیم همین جوری توی چشم های هم نگاه می کردیم که یکدفعه آلیا گفت لیدی باگ آدرین همه منتظر شما هستند که آدرین گفت:منو لیدی الان میایم و وقتی آلیا رفت آدرین گفت نمیدونم چرا چشم هات و موهات منو یاد کسایی می اندازه که یادم نیست کی هستند همیشه پیشت هستم از غروب تا سحر بعدم جلوم زانو زد و گفت همراهیم می کنید مای لیدی منم گفتم البته آدرین و باهم به اتاق رفتیم
آدرین:وقتی وارد شدیم همه یه جوری به منو لیدی نگاه می کردن و سکوتی بین همه بود و ما روی صندلی هامون نشستیم و من گفتم که از همتون متاسفم که وقتتون رو گرفتم و اینکه لیدی باگ اگر با من کاری نداری من برم چون کلی کار دارم که لیدی گفت نه کاری با هیچ کدومتون ندارم می تونید برید ابر قهرمان ها لطفا قبل رفتن معجزه گر ها را به من تحویل دهید و همه معجزه گر هاشون را در آوردند و روی میز گذاشتن و من گفتم پلک 🐾کلاوز ان🐾و گفتم بچه ها بعدا همتون رو می بینم و رفتم به سمت خونه
لیدی:وقتی آدرین رفت بچه ها هم یکی یکی رفتند آلیا و نینو آخرین نفر بودند که به آلیا گفتم آلیا صبر کن من باهات کار دارم که نینو تنهایی رفت بعد و من به حالت اولم برگشتم که آلیا گفت مرینت تو چطور تونستی آدرین رو راضی کنی 🧐🤨
و من هم همه چیز رو براش تعریف کردم بعد اون گفت واقعا تو آدرین ب.و.س.ی.د.ی. که گفتم همه فهمیدن آروم تر اره که آلیا بلند شد و شروع کرد به رقصیدن که گفتم چیکار میکنی گفت دارم رقص تمرین می کنم برای عروسی گفتم عروسی کی؟گفت عروسی تو گفتم عروسی من بعدشم عروسی من با کی؟زد تو سرش و گفت عروسی تو با آدرین گفتم:آلیا میای بریم بیرون خرید آلیا:آره آره بدو بریم
با آلیا رفتیم خرید بعد از کلی خرید رفتم خونه با تیکی رفتیم تو اتاقم که جکسون زنگ زد برداشتم و بهم گفت لایلا تا آخر هفته مدرسه رو می بره رو هوا اگه یک درصد نکرد ماموریت تمام میشه گفتم باشه گفت اما این یه هفته دوتا چشم داری دوتا دیگه هم قرض میکنی چهار چشمی مواضب لایلا هستی باشه گفتم اوکی
خب عزیزان منتظر پارت بعد باشید لایک و کامنت یادتان باشد بدرود✌🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)