نظر و لایک فراموش نشہ
از زبان کت نوار : کہ یہو یہ شرور امد بہ پرنسس گفتم من باید برم پرنسس ، گفت باشہ رفتم بہ سمت شرور از زبان مرینت کت رفت منم گفتم تیکی دختر کفشدوزکی آمادہ و رفتم پیش کت بہش گفتم س۔سلام ولی کت حتا بہم نگاہ نکرد و رفت سمت شرور ، شرور رو شکست دادیم دست کت رو گرفتم گفتم کت تروخدا دوبارہ باھام خوب شو گفت با کاری کہ جنابعالی کردی گفتم میدونم میدونم میدونم اشتباہ کردم اما تو ببخشم گفت《 بہ ھمین راحتی ھا نمیشہ 》و رفت
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
31 لایک
پس چی شد پارت ۵ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان مینویسم
عالی
ممنون
فقط داستانت یکم طولانی کن
اونم چشم
عالی مثل همیشه🤩🤩😍🤩😘😘 پارت بعدی رو زود بزار
چشم