{𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐞𝐭𝐫𝐚𝐲𝐚𝐥 𝐨𝐟 𝐰𝐨𝐫𝐤🍷{p¹🥀

(از زبان ا/ت)پوففففف خسته شدم دیگه من باید اینجا همش کار کنم نونا خانم بره پارتی مشروب بخوره و بره زیر خواب این و اون بشه ۱ هفته ام هس ن اومده خونه ن سر کار منم اینجا باید کار های نونا رم انجام‌ بدم چون چییی‌ نونا خانم نمیاد سره کار این رئیسم که همش فقط سر من غر بزنه😒باید بعد کارم برم دنبالش بگردم چون ن جواب تلفن میده ن پیامک معلوم نیست کدوم گوریه گم شده یا ن‌! ولی اخه چجوری من از کجا بدونم کجاست ای خدا از دست تو نونا از دست تووووو

(پرش زمانی)ساعت ⁸ بالاخره کارم تموم شد برم دنبال نونا یا نه؟ نگرانشم یعنی الان کجاس حالش خوبح؟🥺💔بهتره برم همون کلوب شبانه اش که همیشه میرفت شاید اونجا باشه . . . اوففففف ساعت ⁹ شد ولی بالاخرح رسیدم کلوب. رفتم تو... لی رو دیدم لی تو اون کلوب کار میکنه و من و نونا چند ماهی میشد باهاش اشنا شده بودیم (عکس لی*تصویر بالا*👆🏻)

رفتم سمت لی...🥀 ا/ت:+ لی:× +سلام لیییی ×اوه اوه اوه سلام ا/ت خانم چ عجب از این ورا تو که حاضر نبودی یبارم پاتو اینجور جاها بزاری چیشده اومدی اینجا؟🤨 +اووووففف چی بگم والا بخاطر نونا حاضر شدم بیام و اگر نه عمرا میومدم اینجا ، راستییییییی تو نوناااااا رو ندیدییییی؟ ×ن والا الان ی هفته ای هس نیومده کلوب تو نمیدونی کجاس؟ +اییییی واییییییی الان چجوری پیداش کنم حالا؟ ×چی رو چجوری پیدا کنی؟ +چی ن کی،نونا ۱ هفته اس پیداش نیست معلومم نیست کجاس ن گوشیشو جواب میده ن پیامک ×ای واییییییی مطمئنی ندزدیدنش؟ +نمیدونممم هیچی نمیدونم ، به هر حال خوشحال شدم دیدمت ×منم همینطور +بای ×بای

حالا نونا رو کجا پیدا‌ کنم؟نگرانشم ، داشتم همینطوری با خودم حرف میزدم که یهو یه مرد بیریخت کچل سن بالا از پشت خودشو انداخت روم انگار مست بود آره بوی الکلم میداد خیلی زور زدم از خودم جداش کنم ولی سفت منو گرفته بود هر کاری کردم ولم نکرد همینطوری داشتم داد میزدم که دستشو گذاشت رو باسنم عصبی شدم و کنترلمو از دست دادمممم ا/ت:ایییییییی ولم کن مرتیکه ی چندشششششش(با داد)که یهو دیدم ی پسر خوشتیپ و جذاب انگار خیلی با شخصیتم بود اومدو با مشت زد تو صورت اون مردک و منو از دستش نجات داد همینطوری محو نگاه کردنش شده بودم که یهو +امممم خانم خوبین‌؟ ا/ت:امممم ها چی؟‌ +گفتم خوبین؟ ا/ت:اره خوبم ممنونننن🙏🏻 +کاری نکردم خواهش میکنم دیدم اون عوضی داشت اذیتتون میکرد. ا/ت:اممممم واقعا ممنونم🙏🏻 +خب اگه کاری ندارین من برم . ا/ت:امممم بله بله خدانگهدار +خدانگهدار

واییییییی خدا چ پسر مهربونی و با شخصیتی بود خیلیم خوشگل و جذاب و خوشتیپ بود😵به هر حال اصن به من چه باید برم خونه خیلی خستم تازه باید لباسامم بشورم. . . . ساعت ¹¹:⁴³ شب ا/ت:بالاخره شستن لباسامم تموم شد ، خسته و بیحال رفتم جامو اوردم و انداختم ی لیوان شیر خوردمو اومدم تو رخت خوابم و دراز کشیدم.... اوففففف چرا نمیتونم بخوابم همش به اون پسره فک میکنم اون دوست دختر داره فک نمیکنم داشته باشه اههههه اصننن ب من چههههه بخواب ا/ت بخواببببب

خب فرزندانم این پارت ¹ بود امیدوارم خوشتون اومده باشه اگه خوشتدن اومد فالوم کنین ، لایک کنین و بیزحمت ۱ کامنتم بزارین اگه الوم کنین فالوتون میکنم باعیییی صورتیااااا👩🏻‍🦯🥀