10 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیدی 🖤 انتشار: 3 سال پیش 432 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام برید بخونید...🤗شرمنده درسامم زیاده😔🙂
برید بعدی 👉
ادامه......
💜: خب بریم تو اتاقامون ؟ ❤️: نه 💜: وا چرا 😐❤️: چونکه من میگم😁 💜: 😐😐 ❤️: نه نریم بیاید امشبو تو حیاط بخوابیم خیلی هواش عالیه 💜: آره بریم 🧡: من و آدرین میریم دشک و پتو و بالش بیاریم شماهم با اما برید تو حیاط تا بیایم ❤️💜: باشه اما بیا بریم ☺️ اما: بریم 🧡: آدرین رفتن بزن بریم 🖤: بریم ..... تو اتاق....... 🧡: خب آدرین خم شو تا بزارم روی کولت ببر 🖤: وا مگه من نوکرتم 😐 🧡: آره هستی نوکر جون برگرد😂 😂 🖤: بیشور 😐😐🙄 ....... آدریا درحال گذاشتن بالشت و پتو و دشک روی کول آدرین بدبخت....... 🧡: خب آدرین هنوز عاشقت نشده 🖤: کی؟ 🧡: خنگ مرینت 🖤: آها نه هنوز🧡: ای بی عرضه 🖤: آی آدریا نزن چرا میزنی خب میگی من چیکار کنم نمیتونم مجبورش کنم که😐😔 🧡: اصلا انقدر تو گوش مرینت بگو عاشقتم تا مخش آب گوشت بشه عاشقت بشه
🖤: واقعا که اینم شانس منه آخه این راه حله که تو میگی یه راه با عطوفت نداری 😐🧡: چرا بزار ببینم به مخم ختور میکنه 🖤: هروقت کرد بگو😂 آی بسه دیگه کمرم شکست 🧡: حقته برو ببر پایین تازه هیچی هم نموند که من بخوام بیارم برو 😌😀 🖤: چی همرو گذاشتی پشت من 😦 🧡: آره راه بیوفت 🖤: نامرد 🧡: شرمنده من یه مردم مردی در کنارم نیست که بامرد باشم 😂😂 ..... رسیدن به حیاط.... 🖤: آی کمرم وای کمرم وایی مردم آخ ❤️: وا آدرین چرا همرو تو آوردی 🖤: این آدریا خان یه زحمتی به خودش نمیده که همرو من بدبخت آوردم😫 اما: ای عموی بد چرا کمر عمومو شکستی ها 💜: حالا دارم برا آدریا خان اگه امشب کنارش خوابیدم اون وقت میفهمه که باید کمک کنه 😌 🧡: جاننننن ☹️ 🖤 : آخیش دلم خنک شد 😂 دمت گرم ماریتا 👍 💜: خواهش میکنم
❤️: خب دیگه بستونه همه جاهارم که من بدبخت پهن کردم حالا بیاید بخوابید بحثم نکنید ☺️ 💜: باشه ولی من بازم پیش آدریا نمیخوابم 🧡:☹️ ❤️: باشه هرکار خواستی بکن ولی گناه داره یکم کوتاه بیا😂 🧡: دمت گرم زن داداش ❤️: چی؟ 🖤:🤦🏻♀️🤦🏻♀️ 🧡: چیز یعنی منظورم مرینته😄 ❤️: آها اما: من خوابم میاد😴 ❤️: اما اینارا ول کن بیا منو تو بخوابیم ....... اما و مرینت روی دشکا خوابیدن ...... 🖤: هی وایستید منم میام ( آدرین شیرجه زد تو دشکا😂😂) 🧡💜: ماهم میایم ( اما کنار مرینت خوابیده آدرین هم کنار اما آدریا هم کنار آدرین و ماریتا هم کنار آدریا ولی با فاصله ی بسیار زیاددددد😂😂) ❤️: اما خوابید .... وایی ماه خیلی قشنگه 😍 🖤: آره حس خیلی خوبیه 🥰 🧡: واسه من که حس خوبی نیست ☹️ 🖤: حقته تا یاد بگیری دشک و بار من نکنی 😂😂 🧡: زهر اصلا همش تغصیر توعه ها ❤️: 😂😂 ماریتا حالا یکم راه بیا تازه توکه نمیدونی آدریا گیر بد کسی افتادی ماریتا اگه حرفی بزنه تا تهش میره🤣🤣 💜: اختیار داری آجی 😌 🧡: ماریتا ببخشید دیگه اصلا من فردا همه جاهارو جمع میکنم 😕 ( اینجا خدمتکار نگرفتن تا راحت تر باشن)
💜: باشه آشتی 😂😂🧡: ایول هورا ❤️: خب دیگه شب بخیر 🖤🧡💜: شب بخیر 🖤: مرینت دستش رو گذاشت روی اما و خوابش برد🤗 منم دستمو گذاشتم رو دست مرینت و خوابیدم ماریتا و آدریا هم کنار هم خوابیدن آه اما انگار بچه ی خودمون بود 😁 ...... فردا صبح ....... 💜: بیدار شدم دیدم همشون خوابن اولش با ملایمت بچه ها بیدار شید بعد بیدارشید لطفا بیدارشیددددد .. نه مثل اینکه اثری نداره رفتم شیلنگ آبو ورداشتم ( اینجا قیافیه ماریتا عکس اسلایده) حالا یک دو سه شیلنگو تا ته واز کردم بعدم گرفتم روشون 🖤: آی غرق شدم ماکی اومدیم دریا کمکککک 💜:😂😂🤣 🧡: چرا دوش حموم آبش انقدر سردهههه 💜:🤣🤣🤣 ❤️: آی یخ کردم کدوم ب.ز.غاله ای دم صبح منو خیس کرده😡 💜: وایی بدبخت شدم😐 اما: هی بیدار شید خاله ماریتاست 😛 💜: هی اما لطفا هیچی نگو🥺 اما: چرا؟ 💜: چون مرینت سر منو میزنه اما:وا مگه ازش بزرگ تر نیستی ؟ 💜: چرا هستم😌 اما وقتی مرینت عصبی بشه هیچکی جلوشو نمیگیره😐 اما : خب باشه ( همه بیدار شدن) 🖤: ببینم مگه ما نخوابیدیم آدریا کی رفتیم دریا آخه من داشتم غرق میشدم 🧡: بی مغز نگا کن همه خیسیم ولی تو رخت خوابیم 😐🖤: پس چه جوری خیس شدیم 🤨 ❤️: آچو (صرفه) بفهمم کی کرده دخلش اومده
❤️: ببینم اما و ماریتا برای چی شما ها بالا سر مائین و خیس نیستین؟ اما: من شما رو خیس کردم ❤️: اما عزیزم چرا اینکارا کردی؟ ولی خب حالا عیبی نداره😊 🖤: اما جون دیگه از این شوخیا نکن 🥰 ❤️:هی وایستا ببینم موهای اما هم که خیس شده یعنی کار اما نیست ماریتاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا 💜: ج.انم😬 ❤️: وایستا دستم بهت برسه ... دویدم سمت شیلنگ و بازش کردم ماریتا رو موش آب کشیده کردم 💜: مرینتتت بسه دیگه ❤️:خب بیاید بریم لباسامون رو عوض کنیم 🖤 :اوکی👍 .......بعد از لباس عوض کردن........ 🧡: وایی کمرم شکست آدرین چه جوری این همه پتو بالشتو آوردی🤕 🖤: حالا درد منو حس کردی😂😂 ❤️ : صبحونه حاضره من میبرم تو حیاط ( حیاط کلا چمنه) 🖤💜🧡: باشه ماهم الان میایم ❤️: امروز صبحونه خوردیم بعدم رفتیم یکم دور زدیم و اما هم یه عروسک خرید ما امروز باید ساعت ۴ بعد از ظهر باید راه میوفتادیم تا بریم به سمت کانادا تا جعبه ی معجزه گرها رو پیدا کنیم و اینکه ما اما رو هم باخودمون میبریم ولی اون از قهرمان بودن ما خبر نداره😁
..... ساعت ۳و نیم...... 🖤: هی بدوئیدددددددددددد راننده دم درهههه 🧡: باشه بابا صبر کن ..مسواک..خمیردندونم.... هودیام...هنذفری... و....(فلان فلان فلان)💜: من آمادم 🧡: وایی چه زیبا شدی ❤️: هوی خواهرمو چش نزنین بیشورا 🖤: وایی مرینت خیلی قشنگ شدی☺️ ❤️: خواهر کم نبود منم الان میزنن 😂 💜 : خب دیگه بیاید بریم ..... دم ماشین..... راننده : قربان این چمدون خیلی سنگینه چه جوری بلندش کنم 🖤: باید بزاریش سریع من هیچی ازش خالی نمیکنم راننده: چشم قربان ❤️: ببینم چی گذاشتی توش که از قیافشم این همه سنگین به نطر میاد 🖤: مهم نیست راننده: قربان لطفا سوار شید مسئله حل شد 🖤: بچه ها سوار شید .... فرودگاه..... ❤️: هواپیما اومده بود سوار شدیم و وسایلمون هم گذاشتن نمیدونم آدرین چی تو چمدونشه که حتی تو فرودگاه هم به زور چمدونش رو بردن تو 🖤: تو هواپیما بودیم مرینت کنار من بود که مرینت هنذفری رو گذاشت تو گوشش که دیدم خوابش برد بعد افتاد رو شونه ی من☺️ منم یه پتو به خدمتکار گفتم بیاره و آورد بعدش کشیدم رو مرینت که مرینت چند دقیقه بعد سرش افتاد روی پام منم حرکت نکردم که منم دیگه هیچی میفهمیدم 😴 ( عکس صفحه مرینت و آدرین) ..... انقدر این عکسو دوس دارممممم🥺🥺....
باور کنید زحمت کشیدم خیلی درسام زیاده ولی مینویسم حمایت کنید 🙂🙂😘
باییییی👋👋👋
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
عزیز دلم خیلی عالی بود
راستی اجی میشی؟
پریا 13 ساله 🙂💜
عالی مثل همیشه
عالی بود
ممنونن😍
قربونت برن. حسن رو درک میکنم کار کردن با کیبورد درس و مشق خیلی سخته.
دستت درد نکه عزیزم 😊
☺
عالی بود ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️
ممنونم😊