خب دیروز که پارت رو گذاشتم بی نهایت خسته بودم پس اون پارت ۱۶ هست و این ۱۷ خب این پارت : فجایع دیلی پرافت. راستی ینفر تو نتیجه معرفی کردم
از زبان راوی ) شب بود در سالن اجتماعات گریفیندور روبروی اتش چهار نوجوان نشسته بودن هری بی حرف به اتش خیره شده بود لیا باصبوری موهای نم دار و تمیز و اشفته اش را شانه میزد سوروس پیش هری نشسته بود و هرمیون سرش را روی پای خواهرش گذاشته بود وروی کاناپه قرمز رنگ دراز کشیده بود بارتمیوس کراوج مرده بود و فاج حاضر نشده بود مسابقه را لغو کند
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی بود ابجی 💙
بازم بزاریااااااا تمومش کردی با خودم طرفی😑😡
راستی داستانای قبلیتو واقعنی میخونم ولی ممکنه یادم بره کامنت بزارم بس کی واسه پارت بعد هیجان دارم 🤦♀️😁
خواهش میکنم حتما الان بقیه شو میزارم تو دو پارت بعدی هیجان رو نشون میدم میخوام مرلین بیارم جلوی چشمتون 😐😆
هییییییییییییییع 😨
بدو حالا که گفتی مشتاق تر شدم ادامشو بدونم یالاااالاااااااا😡
ممنون میراندا جان
مرسی عزیزم. داستانت خیلی قشنگه